سری بازی های فاینال فانتزی (Final Fantasy) امسال ۳۶ ساله شدند و شانزدهمین نسخه اصلی سری هم به تازگی راهی کنسول نسل نهمی سونی، پلی استیشن ۵ (PlayStation 5) شد. مجموعهای که غریب به چهار دهه از مخاطبین بازیهای ویدئویی را درگیر دنیاهای جادویی و شخصیتهای دوستداشتنیاش کرد و همچنان با قدرت پیش میتازد و نسل تازهای از گیمرها را با فانتزی نهایی آشنا میکند. فانتزی نهایی که آخرین تلاش شرکت اسکوئر سافت (Square Soft) برای پرهیز از ورشکستگی بود که در چرخشی جادویی، بدل به یکی از محبوبترین نقشآفرینیهای تاریخ شد و هنوز که هنوزه این «آخرین فانتزی» از راه نرسیده است.
بازیهای فاینال فانتزی از اولین حضورشان در نسل سوم کنسولهای بازی تا به امروز، در هنر نسل نمایندهای قدرتمند از خود به جای گذاشتهاند و صرفا مرور کمی و کیفی عناوین این سری، تاریخچهای جالب از گذشته پرفراز و نشیب صنعت بازی، به خصوص بازار بازی کشور ژاپن به ما نشان میدهد. دوام و ماندگاری این سری، اثرگذاریش بر صنعت بازی و عرضه شانزدهمین نسخه آن باعث شد تا به این فکر بیافتیم تا مقالهای درخصوص رتبهبندی عناوین آن بنویسیم و سعی کنیم این ۳۶ سال تاریخچه را، با تمامی تفاوتهایشان در کنار هم به بررسی بگذاریم و سعی کنیم بهترین آنها را انتخاب کنیم.
توجه داشته باشید که به خاطر تعداد بالای عناوین فرعی این سری، در این مقاله صرفا نسخههای اصلی این سری انتخاب شدهاند و شاید در زمانی دیگر، در مقالهای دیگر، به انتخاب بهترین اسپینآفهای این مجموعه نیز دست بزنیم. بازسازیها و دنبالهها نیز در این لیست لحاظ نشدهاند و نسخه شانزدهم هم به خاطر تازگی عرضهاش، در مقاله جای ندارند. همراه لیویتو و رتبهبندی بهترین بازی های فاینال فانتزی باشید.
۱۵. Final Fantasy II
سعی میکند که قصه مفصلتری داشته باشد و نخستین قسمت بازی های فاینال فانتزی است که کاراکترهای اصلیاش، شخصیتپردازی مشخصی دارند. ولی ایجاد یک تغییر بنیادین در گیمپلی بازی باعث شده که چندان میان طرفداران مورد توجه قرار نگیرد. در این بازی شما به جای استفاده از امتیازهای تجربهتان برای ارتقای قابلیتهایتان، این میزان استفاده شما از آن قابلیتهاست که آنها را ارتقا میدهد و همین تغییر، با وجود تازگی و خلاقانه بودناش به نسبت عناوین مشابه در زمان عرضه، باعث شده که بخش مبارزات و ارتقای سطح دچار مشکلات عدیدهای شود و نتوان آنطور که باید از آن لذت کافی را برد. شاید مهمترین ویژگی فاینال دوم که آن را به تنهایی ارزشمند میکند، تولد موجودات دوستداشتنی شترمرغ شکل جهان فاینال فانتزی، چوکوبو است که برای نخستینبار در این قسمت حضور پیدا کردند.
۱۴. Final Fantasy III
اگر نسخه اول الگویی برای تمامی سری بنا کرد و نسخه دوم دست به تجربهگرایی در آن زمینه زد و نسخه چهارم از حیث شیوه روایت و شخصیتپردازی مبنایی برای دیگر نسخهها شد، این نسخه سوم بازیهای فاینال فانتزی بود که گیمپلی را به شکلی اثرگذار دستخوش تغییر کرد. بسیاری از عناصری که بعدتر در نسخههای متفاوتی از سری مورد استفاده قرار گرفت، نخستینبار در این قسمت معرفی شدند؛ مثل سیستم شغل، کلاسها، قابلیتها و بسیاری از چیزهایی که امروزه همگی با آنها آشنا هستیم در این نسخه به بلوغ رسیدند.
این قسمت از بازی های فاینال فانتزی از حیث روایت قصه چندان حرفی برای زدن ندارد و تمرکزش عمیقا روی همان بخش گیمپلی است. شاید بتوان گفت که نسخه پنجم بسیاری از ویژگیهای معرفی شده در این قسمت را مثل سیستم شغل و تواناییها را کامل کرد. این قسمت یک ویژگی به خصوص دیگر هم دارد و آن معرفی موگلهای (Moogle) دوستداشتنی بازیهای فاینال فانتزی است که در نسخههای بسیاری حضور پیدا کردند.
۱۳. Final Fantasy
نخستین قسمت بازیهای فاینال فانتزی در سال ۱۹۸۷ توسط هیرونوبو ساکاگوچی (Hironobu Sakaguchi) و تیماش در اسکوئر سافت ساخته شد. محصولی که قرار بود آخرین تیر امید شرکت برای جلوگیری از بسته شدن درهایش باشد و این شلیک، با چنان هدفگیری دقیقی انجام شد که امروزه کمتر کسی است که نام این سری را نشنیده باشد. این قسمت، با الهام از نسخه اول سری Dragon Quest که یک سال قبل عرضه شد، سعی کرد تجربهای تازه در عناوین نقشآفرینی باشد و با قرض گرفتن المانهایی از اثر یاد شده و اعمال تغییراتی در آن موفق شد که به موفقیت خوبی برسد.
با استانداردهای امروزه، این اثر هم کوتاه است و هم بسیار سخت و به همین دلیل بهتر است برای تجربه آن، نسخههای ریمستر آن را تجربه کنید که این اواخر هم Pixel Remaster با کیفیتی از آن راهی بازار شده که اجازه انتخاب درجه سختیهای متفاوتی را به شما میدهد و تجربه نخستین قسمت بازی های فاینال فانتزی را سادهتر میکند.
از جمله ویژگیهای جالب این بازی، اجازه انتخاب چهار شخصیت از شش کلاس مختلف آن در ابتدای بازی است. همین امر با توجه به مدت زمان کوتاه بازی، امکان تجربه دوباره بسیاری به بازی بخشیده و شما هر دفعه میتوانید ترکیب کلاسهای متفاوتی را امتحان کنید که به کلی، تجربه شما از گیمپلی را دستخوش تغییر میکند. به طور مثال، تیمتان میتواند شامل چهار کلاس مختلف و متعادل باشد یا به سیم آخر بزنید و چهار جادوگر انتخاب کنید و یکی از چالشیترین تجربههای خودتان از بازی های فاینال فانتزی را داشته باشید.
مدتی پیش هم، تیم نینجا (Team Ninja) با همکاری اسکوئر انیکس، دست به ساخت بازسازی این عنوان با نام Stranger of Paradise: Final Fantasy Origin زد که قصه پیش از وقایع بازی را روایت میکرد. حقیقتا کسی توقع نداشت که بتوان از دل قصه ساده این اثر، چنین داستان مفصل و پر از آشوبی (Chaos) تعریف کرد. اگر هم به تازگی از پای تجربه این بازی بلند شدید و مشتاقید وقایع پس از پایان را بدانید، سراغ فاینال یکم بروید و نبردتان با نیروهای خبیث آشوب را ادامه دهید.
۱۲. Final Fantasy XII
نسخه دوازدهم سری بازی های فاینال فانتزی تنها قسمتی است که جهان قصه بازی، مختص به این عنوان نیست. ایوالیس (Ivalice)، نام دنیایی است که وقایع این قسمت در آن به وقوع میپیوندد که پیش از این در عناوینی مثل Vagrant Story و Final Fantasy Tactics هم جهان اصلی قصه بود. این نسخه پس از تجربه آنلاین فاینال یازدهم منتشر شد و از بسیاری از جهات، یادآور یک MMORPG است تا یک نقشآفرینی تک نفره. جهان بازی وسیع است و پر جزییات که هر محیط، از طریق خروجیهای متفاوتی، به مناطق دیگری متصل میشود و بدین شکل، تمامی جهان بازی، در پیوستگی شبیه به عناوین مترویدوینیا قرار دارد. سیستم مبارزات هم با تغییراتی به نسبت نسخههای قبلی، از مبارزات نوبتی معمول فاصله گرفته و تقریبا همزمان شده، چیزی شبیه به اتفاقی که بعدتر در فاینال پانزدهم و دقیقترش، در بازسازی نسخه هفتم شاهدش بودیم.
جهان بازی، با وجود وسعت و تنوع بالا، خالی است و گویی وارد سرور یک بازی مولتیپلیر شدید و هیچ بازیکنی جز شما در آن حضور ندارد و باید برای خودتان به سیاهچالنوردی و سیاحت بپردازید. قصه و شخصیتپردازیها هم چنگی به دل نمیزد و شبیه به خط داستانی رقیق و نازک بازیهای MMORPG، بیشتر در تاریخچه و جهانسازی میدرخشید تا تعریف یک قصه درگیرکننده با شخصیتهای بهیاد ماندنی مختلف. همین امر باعث شد تا با وجود گرافیک فنی و هنری چشمنواز و گیمپلی و سیستم ارتقای جذاب، بازی نتواند آنطور که میبایست از تمامی پتانسیلهای خود بهره بگیرد.
۱۱. Final Fantasy V
نسخه پنجم را میتوان نسخه ارتقا یافته قسمت سوم دانست. عنصر شغل در این قسمت وسیعتر شده و ۲۲ عدد را شامل شده که آزادید با هر ترتیب و چینشی که دوست دارید، آنها را برای افراد مختلف گروهتان انتخاب کنید و از قابلیتهای متنوع هرکدام بهره ببرید. این امر باعث شده که این قسمت از بازیهای فاینال فانتزی ارزش تکرار بسیار بالایی پیدا کند و شما را مدام به آزمون و خطاهای مداوم وادارد تا ترکیب مختلف شغلها را در شخصیتهای مختلف چک کنید و در نتیجه پس از مدتی، شخصیتهای قدرتمند خفنی بسازید که چندی از بهترین قابلیتهای شغلهای مختلف را به عاریت گرفتهاند.
در کنار گیمپلی جذاب، محیطهای بازی هم رنگبندی روشن و حسوحال دلنشین و شیرینی دارند که باعث شده این قسمت از بازیهای فاینال فانتزی، با وجود قصه سادهاش، تجربهای دلنشین و دوستداشتنی برای علاقهمندان این سری باشد و تجربهاش اندکی متفاوت با نسخههای شناختهشدهتر سری که لحن روایی گزندهتری هم دارند.
۱۰. Final Fantasy VIII
قسمت هشتم سری بازی های فاینال فانتزی وظیفه دشواری بر عهده داشت و میبایست از پس غول توقعاتی که پس از عرضه نسخه هفتم شکل گرفت، بر میآمد و به همین منظور، سازندههای تغییرات قابل توجهی در جهان قصه و سیستم ارتقای قدرت بازی ایجاد کردند. جدای از هفتمین فانتزی، عناوین خوب دیگر اسکوئر مثل Parasite Eve, Xenogears و Vagrant Story نیز در همان سالها عرضه شدند و بار سنگینتری روی شانههای این قسمت گذاشتند.
قصه این بازی در دنیایی علمی تخیلی اتفاق میافتد و علاوه بر این، شخصیتهای مختلفاش هم ظاهر و لباسهایی مدرن و امروزی دارند و خبری از پوششهای اغراقآمیز و خاص بازیهای فاینال فانتزی نیست. گرافیک سه بعدی بازی هم پیشرفت قابل توجهی نسبت به نسخه پیشین پیدا کرده و از جمله زیباترین عناوین عرضه شده در زمان عرضه خودش است.
سیستم ارتقای درجه این قسمت به جای کسب امتیاز و تقسیم آنها میان قابلیتها و قدرتهای مختلف، از سیستم تازهای به نام Junction System استفاده برده که در آن جادو، زره و هیولای احضاری که برای شخصیتهایتان انتخاب کردید تعیینکننده میزان قدرت و سطح شخصیتتان است. قصه این نسخه از بازیهای فاینال فانتزی هم پیرامون داستان عاشقانه بین اسکوال و رینونا است و جدای از تمامی اتفاقات و کنشهای مختلف قصه، در مرکز خود، این عشق آتشین و شیرین قهرمانهای قصه است که عامل جذابیت اصلی داستان آن است.
۹. Final Fantasy XI
اولین تلاش اسکوئر برای ساخت یک MMORPG با یازدمین نسخه بازیهای فاینال فانتزی رقم خورد. اثری که در سال ۲۰۰۲ برای پلی استیشن ۲، ایکس باکس ۳۶۰ و ویندوز عرضه شد. مدت زیادی از خاموششدن سرورهای بازی برای کنسول نسل ششمی سونی و نسل هفتمی مایکروسافت میگذرد، ولی سرورهای نسخه ویندوز همچنان با قدرت ادامه میدهند و بیست و یک سال پس از عرضه، همچنان پذیرای بازیکنان بسیاری هستند.
یازدهمین فانتزی، تلاشی متفاوت از سازندههای یکی از ستونهای تعریفکننده ژانر JRPG بود که سعی داشت عناصر بازیهای فاینال فانتزی را با ویژگیهای عناوین MMO در هم آمیزد و دست به خلقی محصولی تازه در این سری محبوب بزند. نتیجه، با وجود مشکلاتی، ستایش برانگیز بود و بازخوردهای بسیار خوبی نزد مخاطبین کسب کرد. نتیجه تلاشها و دستآوردهای این اثر بعدتر، در ساخت نسخه چهاردهم بسیار به کار آمد.
۸. Final Fantasy XIII
سیزدهمین نسخه سری بازی های فاینال فانتزی ، نخستین عنوانی از سری بود که برای کنسولهای نسل هفتم عرضه شد. عنوانی که در میان طرفداران، رابطهای صفر و صدی پیدا کرده. علت اصلی آن هم، خطی بودن تقریبا دو سوم ابتدایی بازی است که در سالهایی که موج انفجار بازیهای جهانباز در حال وقوع بود، طرفداران را مقداری سرخورده کرد و البته، تجربه جهان وسیع و تقریبا یکپارچه نسخه دوازدهم، این نوید را میداد که شاید این شکل طراحی قرار مراحل قرار است در ادامه سری مورد استفاده قرار بگیرد.
موتومو توریاما (Motomu Toriyama) کارگردان این نسخه بازی های فاینال فانتزی تصمیم گرفت که به علت پیچیدگی مکانیکهای گیمپلی و بسط صحیح جهان شخصیتها، در بستری خطی شبیه به نسخه دهم، مخاطب را آرامآرام با ویژگیهای مختلف آن آشنا کند و هر چند مرحله را با یک یا دو شخصیت پیش ببرد و در یک سوم آخر که گروه قهرمان قصه تثبیت شدند و هدف نهاییشان مشخص شد، محیطها را بزرگتر کنند و دست مخاطب را برای جستوجو و آزمون و خطا باز بگذارند.
مدتی پس از انتشار این بازی، دنبالهای با عنوان XIII-2 برایش منتشر شد که داستان را چند سال پس از وقایع نسخه قبلی، با شخصیتهایی جدید ادامه میداد. این دنباله، به مراتب از بازی پیشین چه از حیث گیمپلی و چه روایت بهتر بود و علتاش، شاید خلاصی تیم سازنده از دنیاسازی اولیه و تجربه بیشترشان بود که باعث شد محصولی متمرکزتر و با کیفیتتر خلق کنند. پایان نسخه دوم هم راه را برای نسخه سوم و نهایی با عنوان Lighting Returns باز گذاشت که این عنوان هم باز در عین تجربههای تازه، بلوغ بیشتر تیم سازنده در ساخت و پرداخت یک قسمت از بازیهای فاینال فانتزی را نشان میداد که امید است در آینده به دنبالهها و اسپینآفها، به تفصیل به این دو دنباله پرداخت شود.
۷. Final Fantasy XV
میان عناوین مختلف بازی های فاینال فانتزی ، نسخه پانزدهم شاید مورد بحثترین آنها باشد. علت آن هم به مدت زمان تولید طولانی آن در طی دو نسل برمیگردد. این قسمت، نخست با عنوان Final Fantasy Versus XIII معرفی شد و قرار بود در کنار نسخه سیزدهم، برای کنسول نسل هفتمی سونی عرضه شود. این بازی که در ابتدا بخشی از جهان Fabula Nova Crystallis بود، برای نخستینبار این مجموعه را به جهانی آشناتر آورد. جهانی که شباهت زیادی به دنیای خودمان داشت و شخصیتهایش، دیگر موهای رنگی و مدلهای لباس غریب نداشتند و داستان، پیرامون جنگ امپراطوری استعمارگر بود که سعی داشت با فتح پادشاهی اینسومنیا، مراکز تحت سلطه خود را گسترش دهد و ناکتیس (Noctis)، شهزاده و قهرمان قصه، در این بین به مقابله با او برخواست.
در تیم سازنده این نسخه بازیهای فاینال فانتزی هم نامهای درخشانی به چشم میخورد، کازوشیگه نوجیما (Kazushige Nojima) در مقام نویسنده و تتسویا نومورا (Tetsuya Nomura) در مقام کارگردان، ایدههای بسیاری برای این بازی در ذهن داشتند که در نهایت، شاید به خاطر بلندپروازی بسیار، بالهایشان سوخت و سقوطی غیر قابل اجتناب را متحمل شدند.
با وقفهای چند ساله، ورسس سیزده در نمایشی خیرهکننده، به پانزدهمین نسخه اصلی سری بازیهای فاینال فانتزی تبدیل شد. ولی این نیز کافی نبود و مشکلات تولیدی بازی، همچنان ادامه داشت. در نهایت، ده سال پس از نخستین معرفی، داستان بازی پس از بارها بازنویسی توسط افراد مختلف و تغییر سکان کارگردانی به هاجیمه تاباتا (Hajime Tabata) که تجربه ساخت Final Fantasy VII: Crisis Core و Final Fantasy: Type 0 داشت، پانزدهمین نسخه بازی های فاینال فانتزی راهی بازار شد.
این عرضه البته با بهای بسیاری همراه بود و بخش قابل توجهی از محتوای قصه اصلی حذف یا تغییر کرد. زمان تولید بالای این نسخه مشخصا خرجهای بسیاری روی دست اسکوئر انیکس (Square Enix) گذاشته بود و بهتر بود هرچه سریعتر، این فرزند نفرین شده بازیهای فاینال فانتزی، خانه را ترک کند و سعی کند روی پای خود بایستد.
با تمامی این مسائل، محصول نهایی، با وجود مشکلاتی، یکی از خوش حسوحالترین بازیهای فاینال فانتزی است. چهار دوست صمیمی، سوار ماشینی آخرین مدل، به قصد بازپسگیری تاج و تخت، راهی سفری دور و دراز میشوند. سفری به جاده شمال و کمپ زدن در دل کوه و دشت و دمن، خوردن املت و تاس کباب و ماهیگیری در میان تلالو بیپایان اقیانوسی جادویی. گوش سپردن به موسیقی دیگر نسخههای بازیهای فاینال فانتزی و مبارزه با هیولاهای باستانی و چوکوبو سواری بر فراز تپههای گلاندود و سحرانگیزی که گویی نقطه انتهایی ندارند و در افق، به آسمان میپیوندند. جدای از تمامی اینها، با یکی دیگر از بهترین آنتاگونیستهای تاریخ بازیهای فاینال فانتزی روبهرو هستیم که تراژدی سقوطاش به ورطه تاریکی، قلب هر مخاطبی را درد میآورد.
۶. Final Fantasy IV
چهارمین قسمت، شروع دورهای تازه برای بازی های فاینال فانتزی بود و نسخهای بود که به شکلی وسیع، نام این سری را بر سر زبانها انداخت. این قسمت با تغییراتی بنیادین در گیمپلی و انتخاب لحن روایی جدیتر، تحولی در بازیهای نقشآفرینی ژاپنی پدید آورد که هنوز تاثیرش بر نسخههای متاخر این سری احساس میشود.
جدای از معرفی سیستم ATB که تا سالیان عضوی جدانشدنی از بازیهای فاینال فانتزی بود، این قصه فاینال چهارم بود که آن را در میان عناوین پرتعداد نقشآفرینی خاص و چشمگیر کرد. پیش از این نسخه، اغلب نقشآفرینیها قصههای پریانی بودند که شوالیهها و جنگجویان شجاع دلی باید کنار هم میآمدند و نیروی مخوف و خبیث قصه را شکست میدادند و نظم و صلح را به سرزمین برمیگرداندند. مشکلی به این شکل از روایت نیست، هنوز هم بسیارند عناوینی که قصهشان به همین یک خط خلاصه میشود، مشکل اینجا بود که تعدد این قبیل محصولات باعث تکرار آن شده بود و در این میان، چهارمین فانتزی چیزی را ارائه کرد که پیش از این بدین شکل در این ژانر از بازیها، مورد استفاده قرار نگرفته بود؛ قصهسرایی!
در این نسخه بازیهای فاینال فانتزی، شما با شخصیتهای مختلفاش همزادپنداری میکنید و آنها را در تقلاها و عذابهای درونیشان همراهی میکنید. کِین، سسیل و رُزا برایتان اهمیت پیدا میکنند و سفرشان برای یافتن رستگاری بدل به ماموریتی میشود که خواب و خوراک را ازتان میگیرد. دنبالهای نیز برای این اثر با نام After Years عرضه شد که با وجود بازخورد متوسط، تجربهاش برای تمامی دوستداران جهان و شخصیتهای این اثر خالی از لطف نخواهد بود.
۵. Final Fantasy IX
نهمین فانتزی از بسیاری جهات بازی قابل توجهیست و به نوعی پایان دورهای شیرین از بازیهای این سری. این عنوان آخرین نسخه از بازی های فاینال فانتزی است که خالق این سری، هیرونوبو ساکاگوچی شخصا روی آن کار کرد. پس از دو نسخه هفتم و هشتم که بیشتر تم سای-فای داشتند، ساکاگوچی و تیمش تصمیم گرفتند تا نسخه نهم را به قسمتهای نخستین سری نزدیک کنند و اثری بسازند که شاید فاینال فانتزیترین نسخه در میان کل سری باشد.
جهان این قسمت مجدد شبیه به نسخههای نخستین تمی قرون وسطیای دارد و قلعهها و شوالیهها و امپراطوریهای درحال جنگ هم مجدد برگشتهاند. همهچیز یادآور قدمهای نخستین سریست ولی با این تفاوت که اینبار اعضای سازنده این اثر، کوهی از تجربه را پشت سر خود دارند و به قدری زیبا و عاشقانه این عناصر مختلف تعریف کننده یک فاینال فانتزی را خوب کنار هم میچینند که گویی با محصول یکسره تازهای مواجهایم. شخصیتهای این قسمت هم مجموعهای دوستداشتنیترینهای سری بازیهای فاینال فانتزی هستند.
4. Final Fantasy XIV: A Realm Reborn
چهاردهمین قسمت بازی های فاینال فانتزی ، پیش از اینکه بدل به یکی از بهترین بازیهای MMORPG حال حاضر جهان بشود، شروع تلخ و ناامید کنندهای داشت. اولین عرضه این بازی در سال ۲۰۱۰، با کسب نمراتی ضعیف همراه بود که باعث شد اسکوئر انیکس پس از عذرخواهی رسمی، بازی را از بازار بیرون بکشد و تیم تازهای را به ریاست نائوکی یوشیدا (Naoki Yoshida) مسئول ساخت و پرداخت مجددش کند. سه سال بعد، نسخه جدید این عنوان با اسم A Realm Reborn عرضه شد و امروزه پس از گذشت ده سال و عرضه چهار اکسپنشن پک، با یکی از محبوبترین عناوین این ژانر روبهرو هستیم که توانایی هزاران ساعت درگیر کردن شما را در خود دارد.
یکی از ویژگیهای قابل توجه این نسخه از بازیهای فاینال فانتزی، به MMORPG بودن آن برمیگردد که باعث شده قصههای مفصل و طولانی با شخصیتهایی متعدد، در طی بازه زمانی طولانی تعریف شود و شما پس از صرف صدها ساعت در جهان Hydaelyn، چنان درگیر این دنیا و قصههایش شوید که بیرون آمدن از دل آن، به این سادگی نباشد. تیم سازنده هم موفق شدهاند جدای از نوشتن تاریخچهای غنی برای این دنیا، خط روایی و شخصیتهای جذابی را هم برای آن تعریف کنند که در کمتر عنوان این چنینی نمونهاش را شاهد هستیم.
۳. Final Fantasy VII
رسیدیم به شاید شناخته شدهترین نسخه سری بازی های فاینال فانتزی که حتی کسانی که JRPGباز هم نیستند، یا اسماش را شنیدهاند یا حتی به تجربه آن، ترغیب شدهاند. نسخهای که میان عناوین مختلف سری، همچون سوگلی، بیشترین توجه را هم به خود جلب کرده و این امر با توجه به تعداد بالای اسپینآفها و این اواخر بازسازی آن، مشهود است. البته که سوگلی در باطن خویش، چیزی دارد که در وهله نخست وی را به این مقام و درجه میرساند و هفتمین فانتزی هم از آن خوش کرشمههای زیباروست که چشم را به طرف خود میدزدد.
این بازی نخستین قسمتی از سریست که گرافیک سهبعدی دارد و شخصیتهایش پولیگانهای چند ضلعی بودند و پسزمینهها، عکسها و محیطهای سه بعدی از پیش رندرشده. همین امر در زمان عرضه، سر و صدای بسیاری ایجاد کرد. تغییر سبک گرافیکی بازی از پیکسلآرت به سه بعدی، باعث شد که حجم بازی بالا برود و اسکوئر سافت را مجبور کرد که به استفاده از سیدیهای اولین کنسول پلی استیشن رو بیاورد که توانایی ذخیره حجم بیشتری نسبت به کارتریجهای نینتندو 64 داشتند. داستان هم اینبار، به جای سرزمینهای جادویی قرون وسطیای، پیرو تغییرات اعمال شده در نسخه ششم و حرکت به جهانسازی سای-فای، استیم-پانک گونه، این نسخه هم جهانش حالوهوایی بیشتر علمی تخیلی دارد و همین امر، تفاوت قابل توجهی به نسبت نسخههای پیشین بازیهای فاینال فانتزی ایجاد کرده است.
در این بین شاید یک ویژگی باعث محبوبیت هرچه بیشتر این نسخه نزد هواداران شد و آن هم، آنتاگونیست معروفاش، سفیراث (Sephiroth) است. فرشته تک بال با شمشیر نقرهفام و بلندش و نگاههای خیرهاش که چشم هر بینندهای را مدهوش خود میکند. علاوه بر این، یکی از شوکه کنندهترین مرگهای تاریخ بازیهای ویدئویی نیز مربوط به همین نسخه از بازیهای فاینال فانتزی است که به دست سفیراث رخ میدهد و دل هر مخاطبی را به درد میآورد و هنوز بعد از بیست و خوردهای سال از انتشار این نسخه، تجربه صحنه مرگ آن عزیز، دیدگان را خیس از قطرههای اشک میکند.
۲. Final Fantasy VI
ششمین نسخه بازی های فاینال فانتزی هم میتوانست در جایگاه نخست این لیست جای بگیرد. نسخهای که شخصیت اصلی مرکزی ندارد و به جایش، تمامی اعضای گروه، اصلی هستند. این گروه است که در این بازی مهم است، تک به تک افراد در قالب ما است که در این بازی تعریف میشوند و میتوانند دنیای رو به نابودی قصه را نجات دهند.
بسیاری از بازیهای فاینال فانتزی، به رسم نقشآفرینیهای ژاپنی، در خصوص طغیان و بیداری علیه ظلم و جور حاکم، حکومت و سرنوشت محتوم و گویی غیر قابل تغییر است. در اینجا، با امپراطوری ظالم طرف هستیم که برای تصرف کشورها، از هیچ چیز فروگذاری نمیکند و در این بین، یکی از فرماندههایش، ملیجکپوشی به نام کافکا، از شرورترین آنهاست. کافکایی که تصاحب قدرت هم ارضایش نمیکند و نابودی دنیا و به آشوب کشیدناش است که لبخندی خون آلود بر صورتاش حک میکند.
برای مبارزه با چنین نیروی مخوفی، به تبع یک فرد کار چندانی از پیش نمیبرد و نیاز به یک گروه با تواناییهای مختلف است که در مقابل این جور بلند شوند و سعی کنند در انقلابی بهیاد ماندنی، تغییری برافکنند و نظمی جدید شکل دهند. به همین دلیل است که ایده گروه به عنوان شخصیت اصلی در این بازی، اینچنین نبوغآمیز است و با اینکه بخشهای بسیاری از بازی را، در نقش تک شخصیتهایی سپری میکنید، ولی هیچگاه حس نمیکنید که درحال دنبال کردن صرفا قصه یکی از آنها هستید. هر قصه، در رابطهای یکدست به دیگر قصهها، به بسط جهان قصه و شخصیتهایش کمک میکند و در خلال این سفرهای تک نفره، این کل است که مدام باتعریف میشود و خودش را بهتر و عمیقتر میشناسد.
جادوی ششمین نسخه بازیهای فاینال فانتزی فقط به اینجا ختم نمیشود. این بازی، شاید از جمله معدود نسخههای سری باشید که آنتاگونیست در آن در برههای، به موفقیت میرسد و میتواند بخش زیادی از جهان را در آشوب و نابودی فرو ببرد و همین امر، داستان این قسمت را به یکی تلخترین و در عین حال، امیدبخشترین میان بازیهای این سری بدل میکند و تلاش و طغیان شخصیتهای اصلیاش برای بازپسگیری حق زندگیشان را، بیش از پیش ملموس و شیرین میسازد.
۱. Final Fantasy X
سفر پر سحر و حزن تایدس (Tidus) در دهمین نسخه اصلی بازی های فاینال فانتزی تا به امروز، یکی از به یادماندنیترین تجربههای هر نقشآفرینی است. سفری پر عشق و احساس که قهرمان قصه و متعاقبا مخاطب را، درگیر چنان شور و حال تلخ و شیرینی میکند که تا مدتهای مدید، طعم و مزهاش زیر زبانتان میماند و خاطرهاش در مقابل دیدگانتان نقش میبندد.
سفری که از شهری برآمده از جهانهای علمی تخیلی شروع میشود و خیلی زود، در خلال توپبازی هیجانانگیزی، هیولایی مهیب به نام گناه (Sin) سر میرسد و با بلعیدن قهرمان اصلی، قصه را شروع میکند. تیدوس خود را در مکانی ناآشنا مییابد. جایی غریبه که شهر و دوستاناش، در گذشته دور آن جای دارند و میراث نفرین شدهای، نسل در نسل، باید قربانیهای تازه خود را بگیرد و مردم را طعمه عقوبت غضبناک هیولای گناه خود کند. در این نقطه است که تایدس و یاراناش برای شکست این چرخه گویی بیپایان ظلم، قدم به میدان میگذارند تا شاید بتوانند پایانی بر هزار سال سرکوب و سرنوشتی محتوم خودشان بگذارند.
این قسمت، اولین نسخه بازیهای فاینال فانتزی است که به صورت کامل صداگذاری شده و نخستین بازی این سریست که روی کنسول نسل ششمی سونی، پلی استیشن ۲ (PlayStation 2) عرضه شد. مدتی بعد برای این نسخه دنبالهای با عنوان X-2 منتشر شد که مخاطب را اینبار در قامت یونا (Yuna) قرار داد و داستان او و دنیای جادویی اسپیرا (Spira) و شخصیتهای مختلفاش را ادامه داد. این نسخه البته به خاطر تغییرات عدیدهای که در گیمپلی و لحن روایی بازی ایجاد شد، نتوانست موفقیتهای نسخه X را تکرار کند. در طی سالهای اخیر هم شایعههای گوناگونی در خصوص ساخت نسخه X-3 به خصوص پس از عرضه نسخه ریمستر X و X-2 به گوش رسید که فعلا، خبری از آن نشده. کازوشیگه نوجیما (Kazushige Nojima) نویسنده افسانهای بازیهای فاینال فانتزی و همینطور نسخه دهم، پیش از عرضه نسخه ریمستر، رمانی با نام Final Fantasy X-2.5 ~Eien no Daishō~ عرضه کرد که داستان تایدس و یونا را پس از نسخه دوم روایت کرد و در ادامه هم، دراما صوتی با عنوان Will عرضه شد که قصه را بیش از قبل، پیش برد. به تازگی هم خبرهایی در خصوص بازسازی نسخه دهم به گوش میرسد که پس از موفقیت چشمگیر پروژه بازسازی VII، چندان هم بعید به نظر نمیرسد.
این نسخه ۲۲ سال پس از عرضهاش، هنوز یکی از بهترین داستانها و سیستم مبارزات بازی های فاینال فانتزی را دارد و هنوز تجربهاش، پس از گذشت دو دهه، مخاطب را شیفته و مدهوش خود میکند. فصل مقدمه بازی خیرهکننده است و سوالات بسیاری را پیش رویتان قرار میدهد که در طول مدت زمان شصت ساعت گیم پلیاش، آرام آرام شروع به پاسخ دادن به یکایک آنها میکند. فصل نهایی بازی در هنرمندانهترین شکل خود با موسیقی To The Zanarkand، اثر نوبو اوئماتسو (Nobuo Uematsu) اسطورهای، یکی میشود و در تسلسل اشک و غم، لبخند و امید را بر چهرهتان میدمد و خاطرهای بس دلانگیز، برای روزهای پیشرویتان به یادگار میگذارد.
برای خواندن آخرین مطالب برترین بازی ها همراه لیویتو باشید.
همچنین فراموش نکنید که برای استریم کردن یا تماشای استریم باکیفیت با اینترنت نیمبها میتوانید از لیویتو استفاده کنید.