تماشای بازی دیگران، گاهی به همان میزان تجربه خود آن فعالیت، میتواند لذتبخش باشد. به تبع جنس احساس و لذتی که از صرفا ناظر بودن تا حضور عینی در آن رخداد تجربه میشود، با یکدیگر متفاوت است؛ ولی هرکدام به شیوه خود، در طول تاریخ، تعداد افراد بیشماری را سرگرم خود کرده است. از فعالیتهای ورزشی گرفته تا اقسام دیگر بازیها، ویدئو گیم نیز، از این قائله مستثنی نیست و همانقدر که تجربه عینی مدیوم تعاملی بازیها جذاب و خواستنی است، تماشای بازی و واکنش دیگران هم جذابیتهای مخصوص به خود را دارد.
همگی ما از کودکی، به علتها و شیوههای مختلف تجربه گیمزدن دیگران را ناظر بودهایم؛ گاه در گیمنتی منتظر نوبت خود نشسته بودیم یا عنوانی بود که صاحب مغازه، به ما اجازه تجربهاش را نمیداد، یا پسرخاله یا پسرعموی بزرگتری که تنها اجازه میداد صامت، در کنارش بنشینیم و ناظر ماجراجوییهایش باشیم. علتی بودند که ناظری بر بازی کردن دیگران باشیم و در تجربه آنها، سهیم بشویم.
امروزه همین رفتار، به لطف همهگیری و پیشرفت روز افزون شبکه جهانی اینترنت، بدل به رفتاری همهگیر شده و استریم بازیها، بدل به یکی از مهمترین وجههای صنعت بازی شده است. استریمرهایی که از محبوبیت بسیاری برخوردارند و گاه از آنها برای تبلیغات عناوین مختلف هم استفاده میکنند تا مخاطبانی که به لطف توییچ و یوتیوب، دست به تولید محتواهای سرگرمکننده مختلف با بازیها میزنند و به شیوههای گوناگون، مخاطبین خود را سرگرم میکنند. در این متن، چندی از بهترین بازیهایی که تماشای بازی شدنشان توسط دیگران هم لذتی وافر و دلچسب دارد را انتخاب کردهایم و خصوصیات و ویژگیهای این عناوین را با هم مروری میکنیم.
در نظر داشته باشید که مدیوم بازیهای ویدئویی، هنری تعاملی است که در ذات خود، باید تجربه و احساس شود و صرف تماشاگر بودن، فاصله قابل توجهی میان فرد و اثر اصلی میاندازد که قابل قیاس با تجربه عینی آن نیست. به همین منظور، طیف متنوعی از عناوین در ژانرهای متفاوت، امکان قرارگیری در این لیست را نداشتند،؛ چرا که این عناوین، شاید بیش از بازیهای دیگر، روی این ویژگی تعاملی بازیها تمرکز داشتهاند و هرچه قدر هم که تماشای استریم آن لذتبخش باشد، باز، حق مطلب را ادا نمیکند. با در نظر داشتن این توضیحات، برویم سراغ لیست عناوین انتخابیمان، همراه ما باشید.
Supermassive Games
بازیهای استودیو «سوپرمسیو»، تماما یاداور ژانر ترسناک سینمای هالیوود، به خصوص ترسناکهای کلاسیک دهه هشتاد میلادی مثل سری هالووین (Halloween)، جمعه سیزدهم (Friday the 13th)، کشتار با ارهبرقی در تگزاس (Texas Chainsaw Massacre)، کابوسی در خیابان الم (A Nightmare on Elm Street) تا نمونههای تازهتری مثل سری اره (Saw) هستند. هر سه بازی این استودیو، Until Dawn, The Dark Pictures Anthology و The Quarry، به نوعی اقتباسی از ساختارهای روایی و عناصر مختلفی هستند که ژانر ترسناک را در هالیوود دهه هشتاد به محبوبیت رساندند. در این عناوین هم، شما در نقش گروهی نوجوان قرار میگیرید که قاتل یا موجودی پلید، دست به شکار و کشتار شما میزند.
منبع الهام دوم این استودیو، عناوین انتخاب محوری مشابه آثار استودیو تلتیل (Telltale Games) و کوانتیک دریم (Quantic Dream) است که تنش و استرس فیلم/ بازیهای این استودیو را بیش از پیش ساخته است. اینبار شما در حال تماشای آثار ترسناکی هستید که خودتان به طور مستقیم در آن حضور دارید و در شکل دادن به سرنوشت افراد گروه، سهیم هستید. همین ویژگی سینمایی و وامداری این عناوین از سینمای وحشت آمریکا، باعث شده که تماشای این بازیها نیز، به اندازه بازی کردنشان، لذتبخش و هیجانانگیز باشد.
Uncharted Series
سری بازیهای آنچارتد، از همان نخستین بازی خود، تمرکز را روی ارائه تجربهای سینمایی گذاشت و نسخه به نسخه، بر ارتقای این ویژگی خود همت ورزید. بازیهای این سری، چندی از هیجانانگیزترین عناوینی هستند که هر گیمری میتواند تجربه کند. بازیهایی با ریتم روایی سریع که حتی برای یک لحظه، شما را آرام نمیگذارند و مدام از ساختمانی به هلیکوپتری در حال سقوط، از کشتی در حال غرق و قطاری در حال انفجار پرتاب میکند. جدای از طراحی ستپیسهای (Set Piece)های عظیم، هر نسخه از این سری شبیه به یک فیلم ماجرایی تریلر درجه یک عمل میکند و قصهاش را در سه پرده برای شما روایت میکند. همین امر باعث شده که جدای از هیجان جاری در صحنههای پر زدوخورد بازی، روایت و شخصیتپردازی هم سهم قابل توجهای از روند روایت را شامل شود و همین امر، بر نزدیکی و به تبع نگرانی و استرس شما برای سرنوشت شخصیتها میافزاید. چرا که صرفا ناظر یک سری زدوخورد میان عدهای بی نامونشان نیستید و هر کدام از شخصیتهای اصلی و فرعی، داستانک و اهداف مختص به خود را دارند.
ناتیداگ (Naughty Dog)، استودیو سازنده این سری، با نسخه چهارم، پا را یک مرحله هم فراتر گذاشت و دست به خلق یکی از درگیرکنندهترین اکشن ماجراییهای تاریخ زد، آن هم در حالی که این نسخه، بیش از تمامی نسخههای پیشین، تمرکز روی روایت و شخصیتپردازی گذاشته و شخصیتهای اصلیاش، بیش از قبل، از پرداخت برخوردارند. همین سینمایی بودن و ریتم بالای بازیهای این سری، باعث شده که تماشای آنها هم بدل به تجربهای پرهیجان و جذاب شود و هوش از سر آدم برباید.
P.T
بازیهای ترسناک، از آن دسته عناوینی هستند که باید توسط خود مخاطب تجربه شوند و دیدن و تماشای بازی دیگری، بخش قابل توجهی از لذت را از مخاطب میگیرد؛ چرا که از رکنهای اساسی طراحی این بازیها، توجه به حضور عینی مخاطب در محیط و احساس زنده ترس و استرس از جانب اوست. در بسیاری از اوقات، در بازیهای این ژانر، مدتهای طولانی اتفاقی حادث نمیشود، ولی مخاطب همچنان با ترس و لرز، پشت مانیتور مشغول تجربه بازیست. چرا که در بسیاری از اوقات، طراحی یک اتمسفر قدرتمند و القای حسی از وحشت و ناامنی، بسیار موثرتر از دوجین هیولا و دشمنان ترسناک و بیشاخ و دم است.
به طور مثال صحنه شروع سایلنت هیل دوم (Silent Hill 2)، شما را از جاده منتهی به شهر راهی جنگل و سپس قبرستان میکند و از آنجا وارد خیابانهای سایلنتهیل مه گرفته میشوید. این مسیر، نزدیک به ۲۰ دقیقه وقت میگیرد و در تمام مدت، نه هیولایی به شما حمله میکند و نه هیچ اتفاق ترسناک دیگری رخ میدهد. ولی از اولین دقیقهای که شما کنترل را به دست میگیرید، استرس و ناامنی بر شما چیره میشود و نفستان را میگیرد. ممکن است متوجه علتاش هم نشوید، ولی ترسی عمیق همراهیتان میکند تا اولین مواجهتان با هیولایی، کابوسی زنده برایتان خلق کند. علت این امر، توجه سازندههای بازی به طراحی و خلق میزانسنی درست و اثرگذار است. تقریبا تمامی عوامل مختلف بازی، از محیط تا نورپردازی و موسیقی، فقط و فقط در خدمت یک امر هستند و آن، خلق اتمسفری خفقانآور است که یقه شما را از همان ابتدا، سفت بچسبد.
تیزر بازی کنسل شده سایلنت هیلز (Silent Hills) هیدئو کوجیما (Hideo Kojima) و گیلرمو دل تورو (Guillermo Del Toro)، به نام پی.تی، جدای از برخورداری از تمامی نکات ذکر شده، به خاطر شکل طراحی مرحلهاش و کیفیت سینمایی که دارد، امکان ناظر بودن را هم به مخاطب میدهد و عجبا که در هر دو حالت تجربه و تماشا، ترسی عمیق از زیر پوستتان شروع به رشد میکند. بازی چنان از دکوپاژ و میزانسن درجه یکی برخوردار است و چنان اتفاقاتاش به درستی چیده شده، که حتی برای لحظهای، اجازه آرامش به شما نمیدهد و حتی اگر از سر ناچاری، برای ثانیهای گوشهای بایستید و نفسی چاق کنید، روح آزرده بازی جلویتان ظاهر میشود و جامپ اسکیری (Jump Scare) حسابی نثارتان میکند.
Slender
اسلندر هم مشابه بازی قبلی، همانقدر که تجربهاش وحشتآور است، تماشایش نیز نفستان را سنگین میکند. گیمپلی بازی که صرفا شامل راه رفتن و پیدا کردن هشت برگ کاغذ میشود، در اوج سادگی و صرفا با حضور موجودی کت شلواری دراز قامت، چنان ترس و وحشتی به جانتان میاندازد که امکان ندارد به این راحتیها از فکر و خاطرهاش آسوده شوید. فکر هم نکنید که بیرون گود نشستن و ناظر بودن چیزی از ترس بازی کم میکند، نفرین دوست خوشتیپ اسلندر، مثل روح فیلم حلقه (Ringu)، از تلویزیون هم بیرون میزند و خفتتان میکند!
Cuphead
بازی سخت و چالش برانگیز کاپهد به قدری زیباست، به قدری هنرمندانه است، که تنها راه لذتبردن از آن صرفا بازی کردناش نیست. شما میتوانید به اسکرینشاتهای بازی خیره شوید و لذت ببرید، میتوانید به موسیقیهای نوستالژیاش گوش دهید و لذت ببرید، میتوانید کاپهد زدن دیگران رو هم ببینید و باز، لذتی وافر ببرید. این عنوان که با الهام از انیمیشنهای رابر هوز (Rubber Hose Cartoons) دهه ۳۰ میلادی ساخته شده، به قدری در بازخلق استایل این سبک انیمیشنی موفق ظاهر شده، که خود، به مثابه کارتونی تماموکمال درامده که تماشایش، لذتی به اندازه تجربهاش به مخاطب القا میکند. به همین دلیل هم هست که سری انیمیشنی هم بر اساس آن ساخته شده و سعی داشته که این وجه از بازی را، گسترش بدهد. البته، سختی قابل توجه بازی هم شاید یکی دیگر از علتهایی باشد که عدهای تماشایش را به بازی کردناش ترجیح بدهند.
Souls-Like Games
بازیهای سولزلایک هم مشابه عناوین ترسناک، نیاز به بازی شدن دارند تا تمامی پتانسیل خود را به کمال برسانند. بخش قابل توجهی از لذت این عناوین، در جنس سختی و حس نگرانی و استرسی است که برآمده از اتمسفر بازی و چالش قابل توجه گیمپلی آن است که مرگ و شکست را، بدل به دوست و رفیقی آشنا برای شما میکند. با صرفا ناظر بودن، شما یکی از مهمترین وجهههای این عناوین را، که خطر مرگ باشد را گرفتهاید و با خیال راحت و خوش، مشغول زجر کشیدن دیگری هستید و دقیقا همین نکته، علت لذت بالای تماشای بازیهای سولز لایک است. دیدن اذیت و آزار دیگران و شکستهای متمادیشان، تماشای استرس و تلاشی که برای پشت سرگذاشتن یک باس درندشت میکنند و شما پشت مانیتور با خیال راحت و لبخندی روی لب، در آسایش و امنیت به سر میبرید. سازندههای بازی شاید فکرش را هم نمیکردند که تماشای بازیهایشان، به اندازه تجربه خود بازی، لذتبخش و شیرین باشد و در عین حال، از حیث جنس لذت، تا این حد متفاوت؛ یکی درگیر وحشت و تعلیقی مداوم و دیگری، آمیخته با سادیسمی لذتبخش!
Minecraft
در ماینکرفت، شما دو دوست همراه خود دارید؛ یکی خلاقیت و دیگری صبر و حوصله. با استفاده از کمک این دو دوست، امکان خلق تقریبا هر مکان ریز و درشتی را در بازی دارید. از قلعهها و شهرهای عظیم سری ارباب حلقهها گرفته تا دنیاهای فانتزی و اساطیری گوناگون، هیچ چیزی سر راه سازندگی و ایدهپردازی شما نمیشود. دقیقا به همین علت، تماشای خلاقیت و زحمات دیگران و در نهایت خلق اثری شگفتانگیز، از جمله لذتبخشترین تجربههایی است که هر گیمری میتواند تماشا! کند. همانگونه که دیدن نقاشی و آثار هنری هنرمندان گوناگون فرد را سرشار از لذت و احساس میکند، دیدن خانهها و محیطهای عظیمی که گیمرها ماهها زمان صرف خلقشان میکنند هم شور و حال مخصوص به خود را دارد.
Super Mario Maker
این بازی به شما امکان ساخت مراحل مختلفی از سری سوپر ماریو را میدهد و دوجین آیتم و عنصر مختلف هم، برای خلق مراحل دلخواه خود، پیشرویتان قرار دارد تا خلاقیت خود را به کار بیاندازید و چندی از دیوانهوارترین مراحل تاریخ این لولهکش سیبیلو را درست کنید. علاوه بر این ویژگی، شما میتوانید مراحلی که دیگر بازیکنان خلق کردهاند را تجربه کنید. مراحلی که بعضا از حیث درجه سختی و خلاقیت، چند قدم فراتر از مراحل معمولی سری بازیهای این شخصیت هستند و شما را مدتهای مدیدی، درگیر خود میکنند. مشابه ماینکرفت، سوپر ماریو میکر نیز، چه در پروسه خلق یک مرحله تا هنگام تجربهاش توسط مخاطبین مختلف، امکان لذت تماشای بسیاری دارد.
Fighting Games
بازیهای مبارزهای سالیان سال است که شکلی حرفهای به خود گرفتهاند و مسابقات مختلفی مرتبط با آنها برگزار میشود و تماشاگرانی از سراسر دنیا، حضوری و آنلاین، وقت خود را به تماشای این مبارزههای پرهیجان اختصاص میدهند. حسی که از دیدن بازی مبارزهایهای حرفهای به آدم دست میدهد شبیه به دیدن یک رویدار ورزشی حقیقی است، گویی که ریو و کن تجسم عینی پیدا کردهاند و در مکان و زمانی حقیقی، روبهروی هم قرار گرفتهاند و هادوکن و شوریوکن نثار یکدیگر میکنند!
Grand Theft Auto Online
تماشای ورژن آنلاین جیتیای، شبیه به دیدن آشوبی زنده است! فکر کنید تمامی دیوانه بازیهایی که تکتک ما هنگام تجربه یکی از نسخههای این سری انجام دادهایم را، عده بسیاری، در آن واحد بر سر هم بیاورند! از گوشهای هواپیمایی سقوط کند، دیگری با موتور بر فراز آسمانخراشهای شهر به پرواز دراید، نفری با شلیک موشکی قطعهقطعه شود و دیگری با کامیون شروع به زیر گرفتن دیگران کند! جنس آشوب و خرابکاری جیتیای آنلاین مثال زدنیست. راکاستار هم با افزودن ماموریتهای ریز و درشت مختلف، به این تجربه جمعی از خرابکاری دامن زده و محصولی را خلق کرده، که تجربه و تماشایش، به یک اندازه شیرین و لذتبخش است. گاهی باید مقداری از آشوب فاصله گرفت و از دور، ناظر دیوانه بازیهای بقیه بود.
Getting Over It With Bennet Foddy
اگر دوست دارید ببینید مدت زمان صبر و تحمل افراد در کنترل خشم و عصبانیتشان چه قدر است، این بازی را با خلوص نیت! به آنها هدیه دهید و با نیشخندی بر لب، ناظر بازی کردنشان شوید. این عنوان، در تقریبا تمامی بخشهایش، طوری روی روح و روانتان رژه میرود و سوهان اعصابتان میشود که یا باید بلایی سر خود بیاورید، یا چیزی، کسی را پیدا کنید و بلایی سرش نازل کنید! کنترل شخصیت اصلی بازی رو مخ است، طراحی مراحل رو مخ است و راوی بازی هم مدام با لحن آرام و صحبتهای شیریناش مبنی بر چگونگی مواجه با زندگی و اهمیت صلح و دوستی، چنان اعصابتان را خرد میکند که اگر همشهری و هم محلهای بودید، امکان نداشت از خوناش گذر کنید! به خاطر تمامی توضیحات بالا، لطف کنید و این بازی را به یکی از عزیزانتان هدیه دهید و از دیدن لذت وافری که از تجربهاش میبرد، غرق شور و شادی شوید!
Valorant
شوتر اول شخص تیمی استودیو Riot، در این سالهای اخیر بدل به یکی از محبوبترینهای این ژانر شده. اثری که شما را در تیمهای پنج نفرهای مقابل هم قرار میدهد و مشابه سری دوستداشتنی کانتر استرایک، تیمی مسئول گذشتن بمب و دیگری خنثی کردن آن است. تعداد هفده مامور هم تا الان برای بازی عرضه شدهاند که در کنار مراحل جذاب و متنوع بازی، تنوع قابل قبولی به بازی بخشیده است. اثری که تماشایش، به خاطر هیجان بالا و استرس مداوم کشتن یا کشتهشدن، میتواند شما را برای مدت طولانی سرگرم خود کند.
Battle Royale Games
در سالهای اخیر، تب بازیهای بتلرویال تقریبا تمامی صنعت بازی را در نوردیده و هر ساله چندین عنوان در این ژانر روانه بازار شدهاند و سعی داشتهاند که یا از آب گلآلود ماهی بگیرند یا با افزودن ایدههایی تازه، جذابیت بیشتری به این سبک بازیهای ببخشند. بازیهایی مثل PUBG، Fortnite، H1Z1، Apex Legends و Call of Duty: Warzone هرکدام به شیوهای، دست به خلق بتلرویالی جذاب و هیجانانگی زدهاند. به خاطر ویژگی بازیهای سبک هم، تماشای آنها جز لذتبخشترین فعالیتهای گیمری است. تعدادی بازیکن، به صورت گروهی یا تک نفره، وارد نقشهای بزرگ میشوند که لحظه به لحظه، در حال کوچکتر شدن است. پس بازیبازها مجبورند که مدام در حرکت و تکاپو باشند و در این حین، ملاقاتها و برخوردهای شیرینی هم با یکدیگر داشته باشند! در نهایت هم، محیط به قدری کوچک میشود که بازیکنهای باقیمانده، باید ریسک کنند و خطر را به جان بخرند و برای پیروزی و کسب عنوان افتخاری آخرین مرد ایستاده، گلولهها را شلیک و نارنجکهای خود را پرتاب کنند.
طبیعتا دیدن یک سری بازیکن بختبرگشته در همچین سناریوی جذاب و پر استرسی، برای هر فردی میتواند جذاب باشد. به خصوص از این حیث که سبک بازی هر فرد از دیگری متفاوت است و هر نفر براساس تجربهاش و شناختی که از محیط و آیتمها دارد، به شکلی درگیر بازی و کشتار دیگران میشود. همین امر باعث میشود که تماشای بازیکنهای مختلف، حس تکرار و یکنواختی را از بازی دور و جذابیتاش را حفظ کند.
League Of Legends
این بازی که نخستینبار در سال ۲۰۰۹ عرضه شد، اکنون یکی از محبوبترین بازیهای MOBA (مولتیپلیر آنلاین بتل آرینا) است. عنوانی که ۱۵۷ شخصیت مختلف برای انتخاب دارد که هرکدام دوجین قابلیت و ویژگیهای مختلف دارند و سبک بازی متفاوتی را پیشروی مخاطب خود قرار میدهند. در این عنوان، گیمرها در گروههایی مقابل هم قرار میگیرند و هدف، نابود کردن Nexus تیم مقابل است. لذت تماشای نبرد تیمهای مختلف و استراتژیهای گوناگونی که برای کسب پیروزی در نظر میگیرند و ورقهایی که در لحظات نهایی برمیگردد و سرنوشت مبارزات را تغییر میدهد، چنان لذتبخش است که پس از مدتی، بدل به روتینی برای شما میشود. محبوبیت این سری بازی، پس از پخش سریال آرکین (Arcane)، که اقتباسی از داستان و دنیای این بازیست، بر محبوبیتاش بیش از پیش افزود و تعداد مخاطبیناش را، به عدد چشمگیر ۱۸۰ میلیون نفر رساند!
امیدواریم از عناوین انتخابی ما راضی بوده باشید. شما هم در بخش نظرات، بازیهای مد نظر و پیشنهادی خودتان را برای ما کامنت کنید.
برای خواندن آخرین مطالب استریم و فهرست های بازی همراه لیویتو باشید.