امروزه روز کمتر کسی را میتوان پیدا کرد که نامی از سونیک (Sonic)، جوجه تیغی محبوب شرکت سگا (Sega) نشنیده باشد. از سال ۱۹۹۱ میلادی که اولین نسخه از سری بازی این شخصیت دوستداشتنی روانه کنسول خانگی ۱۶ بیتی شرکت سگا، مگا درایو (جنسیس) شد تا به امروز، طیف متنوعی از محصولات مختلف مرتبط با این شخصیت روانه بازار شده است. از اقتباسهای انیمیشنی تلویزیونی گرفته، تا کامیک بوکهای متعدد، اقتباسهای سینمایی با کیفیت و بازیهای پرتعداد و گونهگونی در ژانرهای مختلف، همگی باعث شدند تا در طی ۳۱ سالی که از حضور سونیک جوجه تیغی (Sonic the Hedgehog) میگذرد، نسلهای مختلفی از گیمرها و علاقهمندان با این کاراکتر آشنا بشوند.
همین محبوبیت و تاثیر قابل توجهی که سونیک بر صنعت بازی داشت، ما را واداشت تا جستوجویی داشته باشیم در تاریخ و گذشته این شخصیت آبی رنگ، بیل و کلنگ را برداریم و گذشته و پروسه خلق اولین بازی سونیک را کاوش کنیم و سر در بیاوریم که چه تصمیمات و افرادی، چه فاکتورهای مختلفی بر شکلگیری این شخصیت و مجموعه بازی محبوباش نقش داشتند و آن را بدل به فرنچایز شناختهشدهای کرده است که امروزه به خوبی با آن آشنا هستیم.
نینتندو، پادشاه صنعت بازی
در سال ۱۹۸۸، تقریبا سه سالی از سلطه کامل شرکت ژاپنی نینتندو (Nintendo) بر صنعت بازی میگذرد. کنسول ۸ بیتی NES (Nintendo Entertainment System) یا آنطور که در ژاپن نامیده میشود، Famicom (با نام کامل Family Computer) تقریبا به طور کامل بازار را تحت سلطه خود دراورده و بالغ بر ۹۰ درصد سهم فروش کنسول و بازیها را به خود اختصاص داده است. در این سالها، تقریبا هدف اصلی تمامی شرکتهای فعال در حوزه سخت افزار مرتبط با بازی، رقابت و شکست نینتندو بود. ولی پادشاه قدرتمند و لولهکش سیبیلوی ایتالیاییاش به این آسانیها خیال پاییدن آمدن از تخت شاهی را نداشتند، تا زمانی که سونیک از راه رسید.
سگا، که سخت به دنبال کسب سهام بیشتری از بازار فروش کنسول و بازیها بود، تصمیم بر این گرفت که برای رقابت با نینتندو، نیاز به یک نماد (Mascot) دارد، شخصیتی چنان محبوب و شناخته شده که ملت بیدرنگ با دیدنش یاد سگا بیافتند و نام و برند این شرکت و بازیهایش را بیش از پیش سر زبانها بیندازد. با یک نگاه به شرکتهای انیمیشنسازی و بازیسازی سراسر دنیا هم این امر مشهود است، دیزنی، شرکت انیمیشنسازی معروف آمریکایی، میکی ماوس دارد، خود نینتندو، ماریو دارد و بسیاری نمونههای دیگر فعال در حوزههای مختلف، کاراکتری مرتبط با برند شرکت خلق کردهاند. اینجاست که پروسه یافتن Mascot مد نظر سران سگا شروع میشود و آرام آرام مقدمات حضور سونیک فراهم میشود.
پدران سونیک و خلق سونیک تیم
بالغ بر ۲۰۰ طرح مختلف برای یافتن شخصیتی که لایق نشست بر برند و و نام سگا را داشته باشد شروع میشود. از میان این طرحهای مختلف میتوان به یک کانگورو، آرمادیلو و خرس اشاره کرد! نکته جالبی که در این بین وجود دارد این است که بعضی از این ایده پردازیها بعدتر خود بدل به کاراکترها و بازیهایی مخصوص به خود شدند. بهطور مثال میتوان به مایتی، آرمادیلو قهوهای رنگ (Mighty the Armadillo) اشاره کرد که بعدتر خود یکی از شخصیتهای بازیهای سونیک میشود، از نمونههای دیگر خرگوشی بود که با کشدادن گوشهایش میتوانست اجسام دور از دسترس را بگیرد که شکلی از این ایده در بازی Ristar مورد استفاده قرار گرفت. ولی هیچکدام از این ایدههای یارای رقابت با سونیک را نداشتند.
در میان طرحهای ارائه شده، ایده و طراحی یکی از کارکنان سگا، نائوتو اوشیما (Naoto Oshima) مورد توجه سران این شرکت قرار میگیرد. شخصیتی که اوشیما خلق کرده، جوجه تیغی سیاه رنگی به نام آقای موش سوزنی (Mr. NeedleMouse) است. جدای از این اوشیما که میدانست جوجه تیغیها موجودات سریعی هستند (یک جوجه تیغی در یک ساعت میتواند نزدیک به ۶ کیلومتر مسیر را طی کند)، ایده ساخت پلتفرمینگی سریع و سرعتی را در ذهن داشت. سگا هم که از ایده این گرافیست جوان خوشش آمده بود، وی را با یکی از برنامهنویسان جوان و توانایشان، یوجی ناکا (Yuji Naka) آشنا میکنند و بعدتر با اضافه شدن هیروکازو یاسوهارا (Hirokazu Yasuhara) بعنوان طراح مراحل، استودیو سونیک تیم (Sonic Team) خلق میشود.
یوجی ناکای برنامهنویس هم خود از قضا علاقه وافری به سرعت و ماشینهای مسابقه دارد و چنان از ایده اوشیما استقبال میکند و سرعت را در ورژنهای نخستین بازی مورد استفاده قرار میدهد که بنا به گفته خودش، دچار سرگیجه و سردرد میشود و در ادامه مجبور میشوند مقداری از سرعت حرکت و پیشرفت در مراحل بازی سونیک بکاهند.
اوشیما در ادامه رنگ آقای موش سوزنی را به آبی تغییر داد تا به همرنگ لوگو شرکت سگا بشود، علاوه بر این وی که عاشق مایکل جکسون و آلبوم محبوب آن سالهایش، Bad بود و با یک نگاه به کفشهای چرمین و زنجیردار جکسون، ایده خلق کفشهای معروف سونیک به ذهنش رسید. ولی کفشهای جکسون سیاه بودند و رنگ سیاه چندان مناسب شخصیتی در قامت آقای موش سوزنی نبود، به همین علت وی با الهام از بابانوئل! رنگ کفشهای سونیک را به قرمز تغییر میدهد.
نام این شخصیت هم با الهام از سرعت بالایش و اصطلاح سوپر سونیک که به معنی سرعتی بالاتر از سرعت صوت است، به نامی که امروزه با آن میشناسیماش تغییر پیدا کرد. ولی شاید جالبترین و عجیبترین نکته در خصوص پروسه خلق این کاراکتر، شیوهای است که با توجه به آن اخلاق و رفتار سونیک را مشخص کردند. اوشیما و ناکا تحت تاثیر منش و رفتار بیل کلینتون، سیاستمدار آمریکایی، شخصیت سونیک و رفتار خاصاش را خلق کردند! شاید برایتان جالب باشد که بدانید تیم سازنده، برای خلق شخصیت دکتر روباتنیک (Dr. Robotnik) یا همان اگمن (Eggman) معروف، آنتاگونیست سری سونیک، از تئودور روزولت، یکی دیگر از سیاستمدارهای آمریکایی الهام گرفتند! مشخصا تیم سونیک علاقه وافر و عجیبی به آمریکاییها و به خصوص رجال سیاسیشان از خود نشان میدهند!
پس از تشکیل سونیک تیم و جمع شدن سه عضو اصلی هسته مرکزی ساخت بازی، طرحهای تکمیلی روی ظاهر شخصیت و ایدهپردازیهای اولیه کلیت بازی به اتمام میرسد. از سوی دیگر، سران سگا که شدیدا به دنبال جلب توجه مخاطبین آمریکایی و کسب سهامی از بازار آمریکایی هم هستند، نتایج زحمات تیم ژاپنی را به شعبه کالیفرنیای سگا ارسال میکنند تا کارکنان شعبه آمریکایی نیز نظرشان را در خصوص این شخصیت بدهند. تصمیمی که موجب نزاعی در میان دو شعبه این شرکت میشود.
مادر آمریکایی
تیم سونیک برای جلب توجه مخاطبین آمریکایی، ایدههایی را بررسی کردند. از میان این طرحها، ایده حضور سونیک در یک گروه راک، یک دوست دختر انسانی جذاب به اسم مدونا! و همینطور دندون نیش به نظر اوشیما و ناکا برای مخاطبین آمریکایی جذاب بود! ایدههایی که به سرعت توسط مدلین شرودر (Madeline Schroeder)، مدیر تولید شعبه آمریکای سگا رد شدند. ایشان که به زعم عدهای، مادر سونیک نامیده میشود، دندانهای نیش را حذف کردند، سونیک را از گروه راک بیرون کشاندند و به طور بهخصوص، دوست دختر جذاب انسانیاش را حذف کردند! علاوه بر این، بنا به صلاحدید شرودر و دیگر اعضای استودیو کالیفرنیا سگا، طراحی ظاهر سونیک نیاز به تغییراتی داشت. به نظر آنها، سونیک خلق شده توسط اوشیما زیادی ژاپنی بود و نیاز داشت که برای جلب توجه مخاطبین آمریکایی، اصلاحاتی در آن انجام شود.
نتیجه این تغییرات مجدد به ژاپن ارسال میشود که با واکنش منفی تیم سونیک مواجه میشود. اوشیما و ناکا شدیدا از تغییرات اعمال شده ناراضی بودند و کار تا جایی بالا میگیرد که شرودر مجبور میشود برای ارائه توضیحاتی شخصا به ژاپن مسافرت کند. در نهایت، تیم با اصلاحات گروه آمریکاییشان موافقت میکنند و سونیک در نهایت، پس از کشوقوسهای فراوان، سروشکل نهایی خودش را مییابد. تغییراتی که در طول زمان مشخص شد به نفع سونیک بودهاند و خود ناکا هم چند سال بعد در مصاحبهای، این تغییرات را الزامی و برای موفقیت سونیک الزامی دانست.
از این نقطه به بعد، سه عضو اصلی تیم سونیک، اوشیما، ناکا و یاسوهارا به همراه دیگر اعضایی که به تیم ملحق شدند، کار روی اولین نسخه سونیک را به طور جدی پیگیری میکنند و در نهایت با اضافه شدن ماساتو ناکامورا (Masato Nakamura) به عنوان آهنگساز، بازی به مرحله انتشار نزدیک میشود.
تولد سونیک
در تاریخ ۲۳ ژوئن ۱۹۹۱، بازی سونیک جوجه تیغی (Sonic the Hedgehog) روانه کنسول مگادرایو (جنسیس) سگا میشود. محصولی که سگا وقت و سرمایه زیادی را برای تولیدش سرمایهگذاری کرده بود و موفقیتش، کلید پیشرفتهای آینده این شرکت بود. موفقیتی که زود در خانه سگا را میزند و خارپشت آبیرنگمان خیلی سریع، موفق به جلب توجه منتقدین و مخاطبین میشود. طراحی مراحل هوشمندانه و متنوع، موسیقیهای متن درجه یک، طراحی شیرین و دوستداشتنی سونیک و دنیای بازی و صد البته، گیمپلی جذاب و متفاوت بازی به نسبت امثال سوپر ماریو، باعث شدند که سونیک به فروش قابل توجهی دست پیدا کند.
ولی این مسئله همچنان سران سگا را راضی نکرد. آنها دنبال پایان دادن به سلطه نینتندو بودند و برای انجام این مهم، نیاز به حرکتی قدرتمندتر داشتند. در این نقطه، رییس شعبه آمریکای سگا، تام کولینسکی (Tom Kulinski) با پیشنهادی عجیب وارد میدان میشود. کولینسکی برای تحقیق رویای سگا، چهار پیشنهاد میدهد؛ کاهش قیمت مگادرایو از ۱۹۹ دلار به ۱۴۹ دلار، تشکیل استودیو بازیسازی در آمریکا با تمرکز بر مخاطب آمریکایی، تبلیغاتی متمرکز بر حمله به نینتندو و عرضه باندل کنسول مگادرایو با بازی سونیک جوجه تیغی!
این چهار پیشنهاد آقای کولیسنکی، به خصوص دو گزینه اول و چهارم، خشم هیئت مدیره سگا را برانگیخت. بعد از بحثهای فراوان، در نهایت هایائو ناکایاما (Hayao Nakayama) رییس وقت سگا، به کولینسکی اعتماد کرد و پیشنهادات او را اعمال کرد.
نتیجه فوقالعاده بود، با پایان تعطیلات سال ۱۹۹۱ میلادی و شروع سال جدید، سگا برای نخستینبار سهم بیشتری از نینتندو را در بازار بازیهای ویدئویی تصاحب کرد و سونیک خارپشت بدل به شخصیتی شناخته شده و جهانی شد. ولی این امر تازه شروع ماجراهای سونیک و سگا بود.
عروج
پس از موفقیت قابل توجه سونیک و افزایش فروش مگادرایو، سگا دستور ساخت دنبالهای برای سونیک را داد. استودیو تازه تاسیس آمریکایی سگا، وظیفه ساخت این نسخه را بر عهده گرفت و تعدادی از چهرههای اصلی تیم سونیک اصلی، از جمله یوجی ناکا، برای کمک به پروسه ساخت، راهی کالیفرنیا شدند.
دومین سونیک سال ۱۹۹۲ میلادی از راه رسید و مجدد به فروش قابل توجهی دست پیدا کرد. اینبار سونیک دیگر تنها نبود و تیلز (Miles Tails Power) او را در ماجراجوییهایش همراهی میکرد. روباهی که دو دم داشت و بوسیله آنها میتوانست پرواز کند.
به دنبال موفقیت مجدد بازی جدید، اینبار استودیو ژاپنی سگا با رهبری نائوتو اوشیما شروع به ساخت نسخهای تازه از سونیک با نام Sonic CD کردند. این بازی که در سال ۱۹۹۳ عرضه شد، امروزه به عنوان یکی از بهترین بازیهای سونیک نامیده میشود و توانست باری دیگر موفقیت دو بازی پیشین را تکرار کند.
تنها یک سال بعد، یوجی ناکا و استودیو کالیفرنیای سگا، سونیک جوجهتیغی سوم و ناکلز را عرضه کردند. محصولی که از تمامی بازیهای پیشین جاهطلبانهتر و عظیمتر بود. تقریبا هر مرحله این بازی چندین برابر وسعت نقشههای بازیهای پیشین بود و تعداد انیمیشنهایی که برای سونیک و تیلز خلق کرده بودند قابل توجه بود. جدای از این، شخصیت قابل بازی تازهای در این نسخه به نام ناکلز (Knuckles the Echidna) معرفی میشود که تعداد شخصیتهای قابل بازی را به عدد سه میرساند. ناکلز میتوانست از دیوارها بالا برود و با پرش، مدتی در هوا معلق بماند، علاوه بر این بهواسطه دستان قدرتمندش، توانایی شکست دیوارها و اجرام سنگی را نیز داشت که همین امر، استایل بازی متفاوتی به این شخصیت تازه وارد داده بود.
در این سالها، سونیک در اوج محبوبیت بود و جایی نبود که اثری از این خارپشت دوستداشتنی نبینید. در سوپرمارکت، در رستوران، در تلویزیون و خلاصه هرجایی که فکرش را بکنید رد و حضوری از سونیک میتوانست پیدا کرد. دوران اوجی که البته، زیاد به درازا نکشید.
دریمکست، سقوط و سونیک مدرن
پس از عرضه Sonic the Hedgehog 3 and Knuckles، یوجی ناکا و تیمش مشغول ساخت بازی رویاها (Dreams) شدند و تولید و عرضه بازیهای مرتبط با سونیک، به گروهها و اعضای مختلف حاضر در دو شعبه آمریکا و ژاپن سگا سپرده شد. در این سالها، کنسول سگا ساترن چندان موفقیت آمیز نبود و از سوی دیگر، رقیب دیرینه، با عرضه نینتندو 64 و رقیب تازه وارد، سونی با عرضه اولین پلیاستیشن، رقابت را برای سگا سخت کرده بودند. ماریو 64 جولان نینتندو جولان میدد و سونی هم با دیسکهای لیزری نونوار و بازیهای پر زرقوبرقاش حسابی جلب توجه میکرد. سگا ولی عقب نکشید و برای آخرین بار، قمار پر ریسک دیگری را انجام داد.
آخرین کنسول شرکت سگا، دریمکست (Dreamcast) در سال ۱۹۹۹ عرضه جهانی شد. کنسولی که سگا تبلیغات و هزینه زیادی بابت آن کرده بود و آخرین تیر تفنگ ترک برداشتهشان بود. سونیک که در کنسول ساترن حضور چندان درخشانی نداشت، با بازگشت ناکا و اوشیما، حضور درخشانی را در آخرین کنسول سگا تجربه کرد.
ماجراجویی سونیک (Sonic Adventure) با کارگردانی تاکاشی ایزوکا (Takashi Izuka) و تهیهکنندگی ناکا و اوشیما به عنوان یکی از طراحان، بدل به یکی از جاهطلبانهترین پروژههای سونیک در آن سالها شد. این عنوان که نخستین سونیک تمام سه بعدی بود، از شش شخصیت قابل بازی برخوردار بود که هرکدام سبک بازی مخصوص به خود را داشتند. منطقهای بزرگ و شهری هم به عنوان نقشه مرکزی بازی تعریف شد که از طریق این شهر میتوانستید به مراحل مختلف بازی دسترسی پیدا کنید. این بازی سونیک موفق شد که پس از وقفهای کوچک، خارپشت آبی را مجدد به روزهای پرشکوه بازگرداند و بازی به قدری در جلب توجه مخاطبین و سران سگا موفق بود که به سرعت کار روی نسخه دوم آن را نیز شروع کردند.
نسخه دوم، از بسیاری از لحاظ، ایدههای مطرح شده در بازی نخست را ارتقا داد و با حذف یک سری مکانیکها و عناصری که چندان مورد پسند مخاطبین نبود، تجربهای یکدستتر و سرگرمکنندهتر را شکل داد. ولی متاسفانه، این بازی سونیک، آخرین حضور این شخصیت بر روی کنسولهای تولید شده شرکت سگا بود. چرا که تنها سه سال پس از تولید دریمکست، به دلیل بدهی قابل توجهی که سگا داشت، مجبور شد که به طور کامل از تولید سختافزار کنار بکشد و صرفا تمرکز خود را روی تولید نرمافزار و بازی بگذارد.
به همین علت، خیلی زود، سونیک، که روزگاری نماد قدرت و خوی رقابتطلبی سگا بود و به قصد مبارزه با ماریو خلق شده بود، سر از کنسولهای تولید شده شرکت نینتندو درآورد و مدتی پس از آن، بازیهای ورزشی متعددی با حضور مشترک سونیک و ماریو عرضه شدند.
امروزه روز، بازیهای سونیک کیفیت نوسانی به خود گرفتهاند. بعضی نسخهها شدیدا دلچسب هستند و یاداور دوران اوج این شخصیت، ولی نسخههایی دیگر چندی از بدترین تجربههای گیمی هر بازیبازی را به خود اختصاص میدهند. با این وجود، این شخصیت همچنان یکی از مهمترین و محبوبترین کاراکترهای تاریخ ویدئوگیم است که از زمان حضور خود در ۳۱ سال پیش تا به امروز، طیف متنوعی از افراد با سلایق گونهگون به شکلی با این شخصیت و بازیهایش غرق لذت شدهاند.
امیدواریم از این مقاله راضی بوده باشید. شما هم نظر خود را نسبت به سری بازیهای سونیک و خاطرات ریز و درشتتان از بازیهای این مجموعه را با ما به اشتراک بگذارید.
برای خواندن مطالب پشت صحنه بیشتر همراه لیویتو باشید.