انسان همیشه به دنبال تجاربی است که او را آکنده از حسهایی کند که عموما در زندگی واقعی از آنها محروم است. چیزهایی که شاید او را در ابتدا آزار دهند اما اتفاقا، گاهی انسانها به تجربهی چنین حسهایی نیازمندند. یکی از مهم ترین ژانرهای صنعت بازی های ویدیویی ژانر ترسناک یا همان وحشت و بقاست. در این مقاله به لیستی از بهترین بازی های ترسناک میپردازیم.
10
Alien: Isolation
بیگانه: انزوا
این یک شکل حیات، یک نوع ناشناخته، نوعی از موجودات بیگانست. فوق العاده خطرناک
سگا در سال 2014 نسخهی جدیدی از سری بازیهای بیگانه (Alien) را منتشر کرد. نسخهای که توسط کریتیو اسمبلی (Creative Assembly) یکی از بهترین سازندههای سبک استراتژیک توسعه پیدا کرد که البته این بار آن ها در مسیر جدیدی گام برداشتند و با ارائهی یک عنوان اول شخص با رگههایی از بقا و ترس توانستند اثری جذاب را از خود به یادگار بگذارند. به قطعیت میتوان گفت با انتشار بازی بالاخره سری بیگانه بعد از چند سال صاحب عنوانی قابل قبول و استاندارد شد؛ عنوانی که میتوان آن را جز بهترین بازی های ترسناک به حساب آورد. بازی در تعلیق بسیار خوب عمل میکند. هر لحظه حضور بیگانگان در جای جای محیط سفینه حس میشود. ترس حسابی در خونتان جولان میدهد. گیمر کنترل آماندا ریپلی را به دست میگیرد. آماندا برای زنده ماندن باید در یک کشتی فضایی کاوش کند، از بیگانان دور باشد و یک به یک اهداف از پیش تعیین شده را برای نجات خودش به پایان برساند.
بازی سعی میکند شما را از درگیریهای شلوغ و اکشن بیش از حد، دور نگه دارد و اینگونه ژانر بقا در کنار اتمسفر وهم انگیز کشتی فضایی، حسابی مو به تنتان سیخ خواهد کرد. بازی از لحاظ جلوههای بصری در سطح خوبی قرار دارد. اگر چه ضعفهایی واضح، نمیگذارد بازی بیشتر از یک عنوان صرفا استاندارد اوج بگیرد اما بعد از آن همه فضاحت در سری بازیهای فرانچایز «بیگانگان در برابر شکارچی» (Alien vs Predator)، بیگانه: انزوا (Alien: Isolation) یک گام مثبت برای سگا به حساب میآید.
9
AMNESIA: THE DARK DESCENT
فراموشی: فرود تاریک
اینجا سرده! خیلی خیلی سرد!
بازی فراموشی: فرود تاریکی (AMNESIA: THE DARK DESCENT)، در سال ۲۰۱۰ توسط شرکت فریکشینال گیم (Frictional Games) ساخته شد. این بازی را میتوان یکی از ترسناکترین بازیهای حال حاضر دنیا و جزو بهترین بازی های ترسناک دانست. داستان بازی در آگوست 1839 جریان دارد. مرد جوانی در تالارهای تاریک و خالی قلعه «برننبورگ (Brennenburg)» بیدار می شود که هیچ چیز به یاد ندارد جز آنکه نام او دنییِل است. مدت کوتاهی پس از به هوش آمدن، دنییِل یادداشتی را پیدا می کند که به نظر، خودش برای خودش نوشته است و نامه به او اطلاع می دهد که به عمد حافظه خود را پاک کرده و توسط یک «سایه» تعقیب می شود! این یادداشت به دنییِل دستور می دهد تا به پناهگاهی در داخل قلعه برود تا بارون قلعه که شخصی به نام الکساندر است را بکشد. وقتی دنییِل راه خود را از طریق قلعه طی میکند، به تدریج، هم در مورد اسرار آن و هم در مورد گذشته خود آگاه می شود. اتمسفر بازی به قدری گیراست که بازی شما را در تاریکی عمیقی فرو میبرد. طوری که هر قدم را آنقدر سخت و هراسان بر میدارید که انگار درون منجلابی عمیق گیر افتادهاید.
Amnesia: The Dark Descent یا فراموشی : فرود تاریکی یک بازی ماجراجویی اول شخص با عناصر ترس و بقاست. گیمر باید در قلعه برننبورگ حرکت کند، معماها را حل کند و در عین حال از خطرات مختلف درون قلعه اجتناب کند. هیچ وسیلهای برای مقابله با هیولاها جز پنهان شدن وجود ندارد. ایده جالب بازی به سلامت روانی دنییِل باز میگردد. با ماندن طولانی مدت کاراکتر در تاریکی که بهترین جا برای مخفی شدن از دست هیولاهاست، وضعیت روانی دنییِل دچار تحولاتی میشود که بازی را تحت شعاع قرار میدهد. برای مثال کاراکتر کمکم توهماتی میبیند که در نتیجه آن حرکت برای او سخت و سخت تر میشود و در پی آن هیولاها راحتتر از قبل می توانند دنییِل را گیر بیاندازند. گیمر برای بازیابی سلامتی روانی خود باید به دنبال منابع روشنایی بگردد که البته به این معنی نیست که دنییِل با رسیدن به منابع روشنایی دیگر از حملات هیولاها در امان میماند، اما حداقل سلامتی روانیاش برای ادامه مسیر در تاریکی بازیابی میشود. همین یک مورد دنییِل را با چالشهای بیشتری در قعلهی برتتبورگ (Brennenburg) مواجه میکند تا بتواند جلوی پیشروی گیمر را بگیرد.
8
Phasmophobia
با ما صحبت کن!
استودیو Kinetic Games سازنده بازی Phasmophobia شما را برای گرفتن اشباح به خانههایی تسخیر شده، میفرستد. این استودیو توانسته با ترکیب ایدههای ژانر وحشت، کارآگاهی و بقا در یک تجربهی آنلاین و همکاریهای تیمی، عنوانی چند نفره را خلق کند که از قضا در فهرست بهترین بازی های ترسناک قرار میگیرد و حسابی شما را تحت تاثیر قرار میدهد. در این بازی شما باید ارواح خبیث را شکار کنید. البته بازی به صورت تک نفره هم قابل انجام است اما حل مسائل به صورت انفرادی قطعا وضعیت را برای شما سختتر و پیچیدهتر میکند. بازی شامل چند نوع روح مختلف است. با ورود گیمرها به خانهای که در تسخیر روح قرداد، باید به دنبال مدارک مختلف باشند تا نوع روح خانه را حدس بزنند و او را گرفتار کنند.
بازی شامل بیست نوع شبح مختلف میشود که هر کدام با ویژگیهای منحصر به فرد خودشان تعریف میشوند. در راهنمایی که در دسترستان است، نشانهها و ویژگیهای هر یک از این اشباح به صورت کامل شرح داده شده است. تنها کاری که شما باید در نقشههای مختلف بازی انجام دهید، پیدا کردن مدارکیست که این ارواح در طول جریان بازی از خود به جا میگذارند. با استفاده از این مدارک و تطبیق دادن آنها با توضیحات کتابچه راهنما، میتوانید نوع روحی که خانه را تسخیر کرده حدس بزنید.
خانههایی که پا در آنها میگذارید کاملا تاریکاند و اگر منابع نوری خود را خاموش کنید، دیگر قادر به دیدن چیزی نیستید. درواقع Phasmophobia عملکرد خیره کنندهای در فضاسازی دارد و با ساخت اتمسفری بینظیر، ترس و اضطراب به بدنتان تزریق میکند. جدای از بحث ترس از تاریکی، ترس و وحشت زمانی به اوج خود میرسد که اشباح وارد فاز تهاجمی خود میشوند و حالا قصد شکار شما را دارند. ترس در بازی Phasmophobia به شدت مُسریست.
7
Devotion
تعلق خاطر
درواقع عشق واقعی یک اشتیاق قوی، آتشین و تند نیست.
استودیو تایوانی RedCandle Games با عرضهی Devotion گام مهمی در ارائه داستانی عمیق در بطن یک بازی ترسناک برداشت و یکی از بهترین بازی های ترسناک را ساخت. این بازی با اتمسفر دیوانهوارش حسابی شما را غرق میکند. داستان بازی در کشور تایوان و در سال ۱۹۸۰ جریان دارد. شما در نقش شخصی با نام فِنگ یو (Feng Yu) بازی میکنید. دخترش مریض است و فنگ یو با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند. در موازات مشکلات خانواده، فنگ با فرقهای مذهبی آشنا شده است که به شدت او را تحت تاثیر قرار دادهاند. به طوری که فنگ یو با اینکه درگیر مشکلات مادی شدیدی است اما تصمیم میگیرد در ازای هبهی پول به فرقه، سلامتی فرزندش را طلب کند و اعضای فرقه هم درخواست وی را میپذیرند! همین ماجرا فنگ را در یک مخمصهی بزرگ میاندازد.
بدون شک گیمپلی بازی کاملا تحت تاثیر عنوان معروف پی تی، دموی عجیب و غریب هیدئو کوجیماست. گیم پلی کاملا در خدمت داستان و نحوهی روایت بازیست. بازیکن در فضایی پر از التهاب با گشتن و جمع کردن اطلاعات در بازی پیشروی میکند، بدون آنکه توسط دشمنی تهدید شود یا با چالش های آنچنانی در سیستم پازلها رو به رو گردد. درواقع همه چیز در راستای روایت داستان پیش میرود. بازی کاملا میخواهد برای شما قصهاش را بگوید و شما را در اتمسفر سنگیناش گیر بیاندازد. عنوان تعلق خاطر (Devotion) برای اینکه بتواند بازیکناش را بترساند، او را در یک فضای سیاه و سنگین رها میکند تا به راحتی شما را درون امواج وحشتناکاش خُرد کند.
6
آلن وِیک
Alan Wake
معمای بی پاسخ این است که چه چیزی طولانیترین مدت با ما میماند و این همان چیزی است که در آخرین لحظه زندگی به یاد خواهیم آورد
وقتی بخواهید در مورد یک اتمسفر روانشناختی با رگههایی از ترس بی پایان صحبت کنید باید به گوشه گوشهی «برایت فالز (Bright Falls)» اشاره کنید. جایی که آلن ویک برای نوشتن به آنجا رفت اما حالا باید برای بقا بجنگد. رمدی با آلن ویک سطح جدیدی از روایت روانشناختی را در کنار عناصر ماجراجویی و ترسناک ارائه داد و یکی از بهترین بازی های ترسناک را عرضه کرد. بازی دائما شما را در دلهره نگه میدارد. کابوسهای کشنده یا همان نایتمرها (nightmare) دائما به سمت شما یورش میبرند تا در آن تاریکی بیحد و اندازه، هر لحظه برای رسیدن به روشنایی بعدی، اضطراب عمیقی را تجربه کنید. رمدی تنها با استفاده از یک ترفند ساده، حسابی اتمسفر بازی را ملتهب کرده است. «به سمت نور بدوید» همین چند کلمه می تواند هستهی ترسناک بازی آلن ویک را به نمایش بگذارد؛ اینکه تنها راه برای رهایی از کابوسها نور است.
آلن ویک یکی از مهمترین آثار ایکس باکس 360 به حساب میآید. داستانی زیبا را روایت کرد و با یک پایان غریب، بالاخره وجههی جدیدی از رمدی را به ما نشان داد. اگرچه این بازی هنوز نسبت به کیفیت واقعیاش دست کم گرفته میشود.
Resident Evil 7: Biohazard
به خانواده خوش آمدی پسر!
بالاخره بعد از تقلاهای بیشمار، کپکام برای زنده نگه داشتن مهمترین فرنچایز خودش گامی مهم برداشت. آنها قبول کردند سری رزیدنت اویل نیاز به یک ریبوت تمام عیار دارد. با توجه به ترند شدن بازیهای اول شخص در ژانر ترس و بقا، کپکام بالاخره دست از کپی کردن بی قاعدهی نسخهی چهارم کشید و سراغ یک بازی تماما ترسناک با محیطهایی خفقانآور رفت. نسخه هفتم رزیدنت اویل به راحتی شما رو مبهوت میکند، عنوانی که جزو بهترین بازی های ترسناک است. از همان لحظه ورود گیمر اسیر ترس بی پایان و غافل گیریهای بیشماری میشود. خشونت بیش از حد خانهی بیکرها (Baker) آنقدر شما را آزار میدهد که در حین بازی کردن، زمانی که در گوشهای از چشم پدر خانواده پنهان شدهاید، نا خودآگاه همراه با ایتن (کاراکتر اصلی بازی) نفسهایتان را حبس میکنید. رزیدنت اویل هفت به خوبی به ریشههای ترس و بقای خود باز میگردد و البته مسیر جدیدی را در بازسازی گیم پلی مجموعه پایهگذاری میکند. بازی نسبت به دیگر عناوین این لیست ترس روانشناختی کمتری دارد اما ترس نسخهی هفتم از جنس خود مرگ است. لحظهای غفلت شما را به آغوش مرگ خواهد فرستاد.
4
P.T.
«شرکت» جالب بود. من آن را دوست نداشتم، اگرچه ممکن است برای کسی که رقصنده نیست جذاب باشد. حرف زیادی وجود نداشت و شما فقط به نوعی روند خلاقانه برای رقص را در کلاس مشاهده می کردید
سر و صدای زیاد کوجیما قطعا در شهرت این دمو نقش زیادی داشت اما در هر صورت «پی تی» تجربه ی جدیدی در ژانر وحشت با گرایشهای روانشناختی به حساب میآمد. به نوعی میتوانستیم این عنوان را پیش درآمد خوبی برای شروع دورانی جدید از سایلنت هیل محسوب کنیم اما درگیری های کونامی و کوجیما جلوی خلق یک اثر تمام عیار را گرفت. پی تی آنقدر ترسناک است که بتواند نفس هایتان را به شماره بیندازد. نوع ترس بازی بر اساس گذرندان سیریست که انگار راه گریزی از آن وجود ندارد. پیشروی را آنقدر ادامه میدهید تا یا از این لوپ ترسناک بیرون بیایید یا درون مسیرهای ملتهب و پر از وحشت از پا بیافتید. بازی به خوبی از عناصر داستانگویی محیطی بهره میبرد، به خوبی میترساند و به خوبی شما را غافلگیر میکند. پی تی یکی از تاثیر گذارترین بازیهای دهه گذشته است که اثراتاش روی عناوین وحشت دوران جدید غیرقابل انکار است.
3
Dead Space
دد اسپیس
لطفا به او بگو و همینطور به بچه ها که من آنها را دوست دارم
سری فضای مرده (Dead Space) تجلی تبدیل محدودیتها به نقاط قوت است. در استدیو ویسِرال گیمز (Visceral Games)، بازیسازان برای توسعهی مجموعهی فضای مرده با محدودیتهای فنی فراوانی روبهرو بودند اما توانستند بر بیشتر مشکلات غلبه کنند تا نسخهی اول به عنوانی تاثیرگذار در ژانر وحشت و یکی از بهترین بازی های ترسناک تبدیل شود. گشت و گذار آیزاک در ایشیمورا (کشتی فضایی معروف بازی) حتی بعد از گذشت چهارده سال حسابی مو را به تن سیخ میکند. صدا گذاری بازی در آن زمان انقلاب تازهای برای بازیهای ژانر وحشت و بقا به حساب میآمد. طراحی مراحل فضای مرده تبدیل به الگوی جدیدی برای بازیهای بعد از خودش شد. به راحتی میتوان گفت، نسخه ی اول یک اوج بی نظیر در طراحی مراحل بازیهای ژانر وحشت به شمار میرفت. با پیشروی در طول داستان، آرام آرام این حس به وجود میآمد که ایشیمورا به خودی خود موجودی زنده ایست که انگار آمادهی بلعیدن شماست. دد اسپیس به خوبی داستان خودش را نقل می کرد اما بهتر از آن خوب می ترساند. اگرچه نسخه ی دوم به مراتب به یک شاهکار نزدیکتر بود اما نسخه اول تحولی به حساب میآمد، بزرگ بر ژانر وحشت و بقا.
2
Resident Evil 2 (1998)
ببین، ببخشید اگه مزاحمتون شدم، باشه؟ فقط نزدیکتر نشو!
نسخه دوم رزیدنت اویل چیزی را به مجموعه بازی های رزیدنت اویل هدیه داد که آثارش تا همین امروز قابل رویت است. اگر بخواهیم نقطهی برای شروع افسانهی رزیدنت اویل قائل باشیم آن نقطه شروع نه عنوان اول، بلکه همین عنوان دوم است. بلوغ در همه زمینههای ترس و بقا به نهایت حد خود رسیده بود. طراحی مراحل فوقالعاده به نظر می رسید و پازلها به شدت شما را درگیر میکرد. ایجاد تعلیق نوآوری اعجاب انگیزی در آن زمان به حساب میآمد. کیفیت پردازش ابتدایی و زیربنای نسخه دوم هنوز آنقدر قوی است که به راحتی ریمیک نسخه دوم هم تبدیل به یک شاهکار شد. چیزی که برای نسخه سوم صدق نمیکند. وقتی در مورد یک عنوان مهم و تاثیرگذار صحبت کنیم، این نسخه دوم است که ناماش بر سر زبانها میافتد. معماها، دشمنان، روایت داستانی ، پرداخت دو کاراکتر کلیر و لیان! همه و همه در بهترین سطح خود قرار داشت. صداگذاری نسخهی دوم گام مهمی در تاریخ بازیهای ویدیویی به شمار میرفت. طراحی مراحل به خوبی گیمر را در ترس و انزوا نگه میداشت. باسها به خوبی شما را به چالش میکشاندند. نسخهی دوم رزیدنت اویل یک سمفونی هماهنگ از صدای زامبیهاست؛ موسیقی که در تاریخ صنعت بازیهای ویدیویی ماندگار شد.
1
Silent Hill 2
تپهی خاموش ۲
اما گاهی باید این سوال را از خودم بپرسم. درست است که تصورات او برای ما چیزی جز اختراع ذهن مشغول نیست. اما برای او واقعیت دیگری وجود ندارد. علاوه بر این، او در آنجا خوشحال است، پس چرا، از خود می پرسم، چرا به نام شفای او باید او را با دردناکی به دنیای واقعیت خودمان بکشانیم؟
وقتی در مورد یک اثر وحشت با تاثیرگذاری عمیق صحبت میکنیم، باید در مورد الگوترین بازی این ژانر بنویسیم. نسخهی دوم تپهی خاموش یا همان سایلنت هیل (Silent Hill) آنقدر اتمسفر بالغ و روایت سرکشی دارد که بعید است به این زودیهای پوسیده و قدیمی به نظر برسد. فضا رازآلود و شخصیتپردازی بینظیر، بازی را به سطحی تکرار نشدنی میرساند. از آن مهمتر داستان بازی شما را با ترس واقعی یک انسان رو به رو می کند. یعنی رو به رو شدن با خود واقعیتان!
جیمز ساندرلند از سوی همسر خود (ماریا) که ۳ سال پیش فوت شده است، نامهای را برای ملاقات دوباره در شهر کوچکی به نام سایلنت هیل دریافت میکند که در آن نوشته:
در خوابهای آشفتهام، اون شهر رو میبینم… سایلنت هیل.. به من قول دادی که من رو یه روزی به اونجا خواهی برد. ولی هیچوقت این کار را نکردی… خب، من الان اونجام! تنها… در مکان مخصوص ما دو نفر…منتظر تو!
جیمز که بعد از مرگ همسرش به شدت در آشفتگی به سر می برد، تصمیم می گیرد راهی سایلنت هیل شود تا دنبال سرنخهایی از همسر مردهاش باشد. عشق او به همسرش او را به تاریکیهای ذهن خودش بر میگرداند و او را عریان در برابر حقیقت رها میکند.
داستان مجموعهی تپهی خاموش یا همان سایلت هیل، داستان جنایات و مکافات آدمهاست. داستان گم شدههایی که انگار میدانند به کدام سمت میروند اما هیچ وقت مسیر پایانی را پیدا نمیکنند تا زمانی که یک آینه ببیند و به یاد بیاورند که چه کرده اند.
سایلنت هیل محصول اعمال انسان است و این روستا در نسخه ی دوم مجموعه شما را درون یک برزخ وحشتناک و تمام عیار زندانی میکند.
در ادامه برای خواندن جدیدترین مقالات بازی با مجله لیویتو همراه باشید.