بازی Tomb Raider یکی از محبوبترین سری بازیها به حساب میآید و قصد داریم داستان بازی تامب رایدر را برای شما بازگو کنیم. با لیویتو همراه باشید.
بازی Tomb Raider قاعدتا اولین بازی پلتفرمر تاریخ نبود، اما این بازی به همراه شخصیت اصلیاش یعنی لارا کرافت باعث محبوبیت این سبک شد و انقلابی را در آن ایجاد کرد. نسخههای زیادی از این فرنچایز منتشر شده و قصد داریم به بررسی داستان بازی تامب رایدر بپردازیم.
داستان بازی Tomb Raider
یک مزدور به نام Larson که برای تاجری به نام Jacqueline Natla کار میکند به لارا مراجعه کرده و او را استخدام میکند تا یک شی باستانی به نام Scion را در مقبرهای واقع در کوههای کشور پرو را برای او بیاورد. لارا موفق به پیدا کردن این شی میشود ولی لارسون به او حمله میکند و لارا میگوید که تنها بخش کوچکی از این شی را به همراه دارد. ناتلا یک شکارچی گنج به اسم Pierre DuPont را میفرستد تا بقیه قطعات را پیدا کند. سپس لارا متوجه محل فعلی Pierre میشود. او همچنین با خواندن دفترچه خاطرات یک راهب متوجه میشود که Scion در واقع به ۳ قسمت تقسیم شده و در اختیار ۳ حاکم آتلانتیس قرار گرفته بود و همچنین یکی از همین قطعات در مقبره Tihocan واقع در یک صومعه باستانی در یونان قرار دارد.
لارا به صومعه میرود و پس از چندین مبارزه با Pierre قادر به پیدا کردن مقبره Tihocan میشود. او Pierre را به قتل رسانده و دومین قطعه Scion را هم برمیدارد و با الهام از این شی متوجه میشود که سومین قطعه در کشور مصر قرار دارد. او به مصر و شهر گمشده Khamoon میرود و پس از کشتن لارسون سومین قطعه را هم برمیدارد.
لارا موقع بیرون آمدن از غارها توسط ناتلا و ۳ نفر از زیر دستاناش غافلگیر میشود. آنها Scion را از او میگیرند. لارا فرار میکند و مخفیانه وارد قایق تفریحی ناتلا میشود. مقصد این قایق جایی جز یک جزیره با آتشفشانی با یک هرم آتلانتیسی نیست. لارا افراد ناتلا را میکشد و پس از پیدا کردن Scion باز هم به او الهام میشود و او میفهمد که ناتلا در واقع خائن است. لارا با ناتلا مواجه میشود و ناتلا میگوید که قصد دارد از ارتش خود به منظور تکامل بشر استفاده کند. او همچنین میگوید که آتلانتیس و تمدنهای فعلی قادر به تحمل فجایع نیستند. لارا تصمیم میگیرد که Scion را نابود کند و ناتلا با او درگیر میشود. لارا در میانه مبارزه به شکاف عمیقی میافتد و مجبور به مبارزه با یک هیولای بزرگ میشود. پس از این مبارزه، لارا به Scion شلیک میکند و باعث میشود تا هرم شروع به نابودی کند. در نهایت لارا موفق به کشتن ناتلا که بال درآورده بود، میشود و از جزیره میگریزد.
داستان بازی Tomb Raider II
لارا کرافت در این قسمت از داستان بازی تامب رایدر به دنبال خنجر Xian میرود. این خنجر یک سلاح جادوییست که توسط امپراطور چین مورد استفاده میشده. خنجر قابلیت این را دارد که صاحب خودش را تبدیل به یک اژدها کند. لارا زیر دیوار چین تالاری را پیدا میکند. او با یکی از اعضای Fiamma Nera، فرقه ایتالیایی که به دنبال خنجر است، مواجه میشود. این عضو فرقه قبل از خودکشی میگوید که ارباباش به نام Marco Bartoli به دنبال خنجر است. لارا این فرقه را دنبال میکند و به یک خانه اپرای متروکه واقع در شهر ونیز میرسد. لارا مخفیانه سوار بر یک هواپیما به همراه بارتولی ونیز را ترک میکند. لارا از صحبتهای بارتولی متوجه میشود که گشایش تالار خنجر به وسیله یک شی به نام Seraph انجام میشود.
لارا در هواپیما دستگیر میشود و او را زندانی میکنند. سپس لارا موفق به فرار شده و با راهبی از صومعه Barkhang تبت مواجه میشود. این راهب در واقع امپراطور را به قتل رسانده و خنجر را مخفی کرده بود. بارتولی این راهب را به قتل میرساند و لارا به سختی موفق به فرار میشود و درون آب، باقیماندههای کشتی را پیدا میکند. لارا با جستجو در بقایای کشتی Seraph را یافته و با استفاده از هواپیما راهی تبت و صومعه Barkhang میشود. او با رسیدن به صومعه متوجه میشود که صومعه تحت محاصره فرقه قرار دارد. او از Seraph استفاده کرده و پس از کشتن یک هیولا و بلافاصله پس از باز کردن تالار خنجر، به پایین سقوط میکند.
او بازمیگردد و میبیند که بارتولی خنجر را در بدناش فرو کرده و اعضای فرقه او را وارد پورتال میکنند. لارا آنها را دنبال میکند و میبیند که بارتولی تبدیل به یک اژدها شده است. لارا با اژدها مبارزه میکند و با کشتن او، خنجر را از بدناش بیرون میکشد و دوباره وارد دنیای واقعی میشود. در انتهای بازی افراد فرقه به عمارت محل سکونت لارا حملهور میشوند و لارا تکتک افراد مهاجم را به قتل میرساند.
داستان بازی Tomb Raider III
یک شرکت با نام RX-Tech مشغول حفاری محل برخورد یک شهاب سنگ از میلیونها سال قبل در قطب جنوب است. آنها مجسمه عجیبی در کنار قبر یکی از دریانوردان کشتیهای HMS Beagle پیدا میکنند. همزمان با این قضایا، لارا به دنبال یک شی به اسم Infada Stone خرابههای یک معبد هندو را جستجو میکند. لارا شی را از محقق شاغل در RX-Tech میگیرد و سپس یک دانشمند از همین شرکت به اسم Dr. Willard با لارا صحبت میکند و میگوید که افرادی از تمدن Polynesia هزاران سال پیش این شی را در قطب جنوب پیدا کردند و متوجه قدرت فوقالعاده آن شدند. این افراد ۴ شی کریستالی را با استفاده از آن تولید کردند و از قطب جنوب به دلایل نامعلوم گریختند. در قرن نوزدهم، گروهی از دریانوردان همراه با Charles Darwin به قطب جنوب آمدند و باری دیگر این اشیا را کشف کردند. ۴ شی در نقاط مختلف جهان تقسیم شدند و Dr. Willard با استفاده از دفترچه خاطرات یکی از ملوانان توانست محل وجود این اشیا را دنبال کند و لارا هم قبول میکند که در این جستجو به او یاری بدهد.
آنها به جزیرهای در اندونزی میروند و لارا با سربازی زخمی روبهرو میشود. این سرباز به او در مورد وجود خدایی قدرتمند به اسم Puna هشدار میدهد. لارا حین تعقیب Puna متوجه میشود که دریانوردی یکی از اشیا را به جزیره آورده است. او به یک معبد نفوذ میکند و Puna که از قدرت شی دوم به اسم خنجر Ora بهره میبرد را شکست میدهد. لارا در لندن به دنبال سومین شی، یعنی Eye of Isis میگردد. این شی در تصاحب Sophia Leigh رئیس یک شرکت قرار دارد. لارا سپس متوجه شده که شرکت روی انسانها به منظور دسترسی به جاودانگی و جوانی ابدی آزمایش میکند و در نهایت موفق به برداشتن شی میشود. لارا در Nevada تلاش میکند که وارد منطقه ۵۱ شود. شی چهارم به نام Element 115 درون یک سفینه فضایی در این منطقه وجود دارد و دولت آمریکا از آن محافظت میکند. او حین تلاش برای ورود به منطقه دستگیر میشود، اما قادر به گریختن شده و در نهایت شی را تصاحب میکند.
لارا در این بخش از داستان بازی تامب رایدر پس از جمعآوری هر ۴ شی، به قطب جنوب میرود و متوجه میشود که دکتر ویلارد مشغول اجرای آزمایش روی افراد خودش و جهشهای وحشتناک است. لارا با دکتر صحبت میکند و متوجه میشود که او با استفاده از هر ۴ شی قصد دارد این جهش را روی تمام انسانهای دنیا پیاده کند. دکتر به لارا خیانت کرده اشیا را میدزدد. لارا پس از مبارزه با جهشیافتهها با ویلارد که حالا از قدرت تمام اشیا استفاده کرده و تبدیل به موجودی شبیه به عنکبوت شده، مواجه میشود. او در نهایت ویلارد را به قتل میرساند و با هلیکوپتر فرار میکند.
داستان بازی Tomb Raider: The Last Revelation
بازی Tomb Raider: The Last Revelation با فلشبکی به سال ۱۹۸۴ و دوره نوجوانی لارا شروع میشود. او به همراه استادش Werner Von Croy مشغول جستجو در بخشی از معبد Angkor Wat به منظور یافتن یک شی به نام Iris هستند. هنگام پیدا کردن این شی، عجله Von Croy باعث فعال شدن تله میشود و لارا مجبور شده تا شی را بردارد و بدون Von Croy فرار کند. بازی به زمان حال یعنی سال ۱۹۹۹ باز میگردد. لارا در کشور مصر مشغول به گشت و گذار در معبد Set است. او طلسم افسانهای Horus را در مقبره پیدا میکند و پس از خیانت توسط راهنمای خود که تحت فرمان Von Croy بوده، موفق به فرار میشود. نوشتههای روی طلسم حاکی از این هستند که اعمال لارا باعث آزادی Set شده است. لارا با کمک دوستاش یعنی Jean-Yves وارد خرابههای زیر Karnak و مقبره Semerkhet میشود.
Von Croy لارا را غافلگیر و طلسم را از او میدزدد. لارا و Jean-Yves در خرابههای قصر کلئوپاترا واقع در شهر اسکندریه موفق به پیدا کردن Armour of Horus میشوند. Von Croy در این میان Jean-Yves را میدزدد و او را در قاهره به عنوان گروگان نگه میدارد. او از لارا میخواهد که Armour of Horus را در ازای Jean-Yves به او تحویل دهد. در راه قاهره، Von Croy توسط Set تسخیر میشود.
در این بخش از داستان بازی تامب رایدر، قاهره تحت حمله نیروهای Set است. لارا از یک سرهنگ مصری کمک میگیرد و مار بزرگی که در ورودی قلعه صلاحالدین قرار داشت را نابود میکند. لارا Jean-Yves را نجات میدهد و Von Croy را در زیر قلعه دنبال میکند. Set به لارا پیشنهاد همکاری میدهد، اما لارا نمیپذیرد و طلسم را برمیدارد. لارا زیر هرم بزرگ جیزه شروع به احضار Horus میکند، ولی Set به او حمله کرده و جلوی فرایند احضار را میگیرد. لارا با استفاده از طلسم Set را زیر هرم زندانی و از هرم در حال نابودی فرار میکند. او در انتهای راه با Von Croy روبهرو شده ولی مطمئن نیست که او خودش است یا هنوز هم تحت تسخیر قرار دارد. لارا کمک Von Croy را نمیپذیرد و به پایین سقوط میکند تا سرنوشتاش در انتهای این نسخه نامشخص باشد.
داستان بازی Tomb Raider: The Nightmare Stone
در ماجرایی دیگر از داستان بازی تامب رایدر، پروفسور Igor Bowmane با لارا تماس میگیرد و خبر میدهد که یک دستنوشته قدیمی که سالهای آخر حاکمیت Moctezuma را بازگو میکند، توسط یکی از افراد Cortez، فاتح اسپانیایی یافته شده است. در این دستنوشته اطلاعاتی از Nightmare Stone که یکی از نمادهای مذهبی اسپانیا است، به همراه نکاتی از یک حاکم شیطانی به اسم Quaxet که تمدنهای اینکا، آزتک و مایا را رهبری میکرد، نوشته شده.
این ۳ تمدن برای مقابله با نیروهای شیطانی با هم متحد شدند. ۳ راهب بزرگ Quaxet را شکست دادند و روح او را درون یک گوی کریستال گذاشتند. این گوی از آن روز به بعد Nightmare Stone نام گرفت و راهبان آن را در یک ستون بزرگ قرار دادند. پروفسور Bowmane از لارا میخواهد تا این سنگ را پیش از دیگران پیدا کند و لارا به سرعت به پرو میرود. او در نهایت موفق به پیدا کردن سنگ میشود.
داستان بازی Tomb Raider: Chronicles
لارا پس از وقایع بازی The Last Revelation مرده تلقی میشود. ۳ نفر از دوستان و همکاران لارا در عمارت محل زندگی لارا در مورد چندین ماجرا و داستان قدیمی از لارا صحبت میکنند. اولین داستان در مورد ماجرای لارا در دخمههای شهر رم برای یافتن Philosopher’s stone است. Larson Conway و Pierre DuPont او را تعقیب میکنند. دومین داستان در مورد جستجوی لارا در اقیانوس برای یافتن Spear of Destiny است. او به Zapadnaya Litsa در روسیه نفوذ میکند و مخفیانه سوار زیردریایی روسی تحت فرمان Admiral Yarofev میشود. لارا موفق به پیدا کردن نیزه شده، اما توسط دستیار آدمیرال یعنی Mikhailov غافلگیر میشود. قدرت نیزه باعث مرگ Mikhailov شده و به زیردریایی آسیب میزند. لارا موفق به فرار میشود ولی زیردریایی توسط قدرت نیزه نابود میشود.
در سومین داستان، لارای نوجوان همراه با Dunstan به جزیرهای تسخیرشده توسط نیروهای شیطانی میرود. Dunstan توسط شیطانی انساننما به نام Vladimir Kaleta گروگان گرفته میشود و لارا مجبور میشود این شیطان را آزاد کند. سپس لارا کتابی پیدا میکند و با استفاده از کتاب، نام شیطان یعنی Verdelet را صدا میزند و او را از زمین محو میکند. چهارمین داستان در مورد نفوذ لارا به مقر اصلی شرکت استاد سابقاش یعنی Werner Von Croy برای پیدا کردن Iris است.
داستانها به اتمام میرسند. Werner Von Croy مشغول کند و کاو باقیماندههای هرم بزرگ برای یافتن لارا است. او در نهایت در این خرابهها کوله پشتی لارا را پیدا میکند اما اثری از او نمیبیند. او میگوید «ما لارا را پیدا کردیم.» و به نظر میرسد که لارا از وقایع نسخه قبلی جان سالم به در برده است.
داستان بازی Tomb Raider: Curse of the Sword
سالها پیش، شیطانی به نام Madame Paveau در New Orleans با استفاده از جادوی سیاه و قربانی کردن انسانها به قدرت رسید. یک خلافکار به عمارت او وارد میشود و این جادوگر را به همراه عمارت آتش میزند. مردم فکر میکنند که حالا از شر این شیطان خلاص شدهاند، اما خبر ندارند که یک از زیردستان او زنده مانده است. این فرد با انجام یک مراسم باستانی، روح Madame Paveau را از بدناش جدا و آن را در محفظهای قرار داد. سپس این زیردست شروع به پیدا کردن بدن و جادوهای مناسب برای برگرداندن استادش کرد.
لارا در یک موزه شاهد دزدیده شدن یک شمشیر قدرتمند شده و به وسیله شمشیر آسیب میبیند. خون لارا روی شمشیر میماند و حالا لارا هدف اصلی قرار دادن روح Madame Paveau در بدناش است. زیردست جادوگر پس از این اتفاق به دنبال اشیای دیگر برای انتقال روح استادش به لارا میرود. لارا به جستجوی فرقه میپردازد و آنان را در باهاماس مییابد. لارا در انتها شمشیر را به ۲ قسمت نصف کرده و مانع انتقال روح جادوگر به بدناش میشود.
داستان بازی Tomb Raider: The Prophecy
داستان بازی تامب رایدر در این نسخه بر اساس پیشگویی باستانی نوشته شده در Tome of Ezekiel است که از ۳ سنگ جادویی استفاده شده توسط حاکمان قدرتمند جهان خبر میدهد. لارا باید پیش از فرقه Teg-du-Bhorez این ۳ سنگ را پیدا کند تا موجودی جادویی به نام Great Grey One توسط آنها زنده نشود. لارا در بازی به دنبال سنگها میگردد و فکر میکند که آنها را پیدا کرده است، اما او در نهایت متوجه میشود که دچار اشتباه شده و بازمیگردد تا شرور این بازی را شکست دهد.
داستان بازی Tomb Raider: The Angel of Darkness
لارا با درخواست Werner Von Croy که وظیفه دارد چندین شی به نام نقاشیهای تاریک را برای مردی به نام Eckhardt پیدا کند، به پاریس میرود. سایه یک قاتل سریالی به نام Monstrum روی شهر افتاده و همه از او واهمه دارند. ناگهان نیرویی ناشناس به لارا و وان کروی حمله میکند و لارا بیهوش میشود و بعد از بیدار شدن متوجه میشود که وان کروی مرده است. او دفترچه یادداشت وان کروی را از همکارش به نام Margot Carvier میگیرد و متوجه میشود که وان کروی محل وجود چهارمین نقاشی تاریک را پیدا کرده و آن نقاشی زیر موزه لوور قرار دارد. شخصی به نام Kurtis Trent که آخرین بازمانده فرقه Lux Veritatis است، لارا را مخفیانه دنبال میکند. بعد از نفوذ به لوور، متوجه میشود که قطعات Sanglyph در نقاشیها پنهان هستند و نقاشیها قرنها پیش توسط Lux Veritatis پنهان شدهاند. بعد از برداشتن نقاشیها، لارا توسط Kurtis غافلگیر میشود و او نقاشیها را از لارا میدزدد.
مزدورها به لوور حمله کرده و لارا و کرتیس در این میان توسط یک ناشناس که تغییر شکل میدهد، بیهوش میشوند. شخصی به نام Bouchard لارا را نجات میدهد و او را به آپارتمان وان روی میبرد. لارا مدارک را بازبینی میکند و متوجه میشود که فرد ناشناسی که وان روی را به قتل رسانده، در واقع Eckhardt است. Bouchard یک قاتل را برای کشتن لارا میفرستد. لارا این قاتل را به قتل میرساند و راهی شهر پراگ میشود. او در پراگ محل آخرین نقاشی و Bouchard را پیدا میکند. او میگوید که Eckhardt قصد دارد از Sanglyph برای بیدار کردن Cubiculum Nephili، آخرین بازمانده نژاد خطرناک Nephilim استفاده کند و سپس بوچارد توسط Eckhardt به قتل میرسد. لارا با کمک خبرنگاری به نام Luddick به محل فرماندهی Eckhardt نفوذ میکند و این خبرنگار کمی بعد توسط Eckhardt کشته میشود. لارا با اعضای فرقه مخفی Cabal برخورد میکند و در خلال مبارزه، لارا ناخواسته موجودی به نام Proto-Nephilim را آزاد کرده و توسط کرتیس زندانی میشود.
سپس کرتیس Proto-Nephilim را نابود میکند و با لارا متحد میشود. لارا آخرین نقاشی را پیدا میکند و همزمان کرتیس به دنبال Periapt Shard به منظور نابود کردن Eckhardt میگردد. لارا مجبور به تحویل نقاشیها به Eckhardt میشود تا جان کرتیس را نجات دهد. کرتیس به لارا کمک کرده تا فرار کند و پیش از زخمی شدن توسط هیولا، ۲ Periapt Shard را به او میدهد. لارا آخرین قطعه را هم پیدا میکند و به سراغ Eckhardt میرود. او Eckhardt را زخمی میکند ولی کارل جلوی لارا را میگیرد. کارل Eckhardt را به قتل میرساند و مشخص میشود که او در واقع یک Nephilim بوده که تغییرشکلدهنده بوده که مخفیانه به لارا کمک میکرده. لارا به یاد میآورد که او وان روی را به قتل رسانده و دست دوستی کارل را پس میزند. لارا از Sanglyph برای نابودی Cubiculum Nephili استفاده میکند، انفجاری رخ داده و کارل کشته میشود.
داستان بازی Tomb Raider: Legend
لارا کرافت در این بخش از داستان بازی تامب رایدر به بولیوی میرود تا یک stone dais را در خرابههای شهر Tiwanaku پیدا کند. لارا معتقد است که ناپدید شدن مادرش پس از سانحه هواپیما، به این سنگ مربوط است. فلشبکی به دوره جوانی لارا زده میشود و او مشغول فعال کردن یک stone dais در صومعه نپالی است. عمل او باعث باز شدن پورتال جادویی شده و Amelia پس از شنیدن صدایی از پورتال و کشیدن یک شمشیر از dais ناپدید میشود. به زمان حال بازمیگردیم و لارا مشغول مبارزه با مزدوران است. او با کارفرمای خود James Rutland که قطعهای از شمشیر مشابه با شمشیر در واقع نپال را با خود همراه دارد، مواجه میشود. لارا در پرو با Anaya دیدار میکند. در یک فلشبک، لارا و آماندا مشغول بررسی یک مقبره هستند، که مقبره نابود میشود و لارا مجبور شده تا آماندا را رها کند و او ظاهرا کشته شود.
در زمان حال، لارا به جستجوی این مقبره میپردازد و متوجه میشود که آماندا زنده مانده و حالا مشغول همکاری با Rutland برای یافتن شمشیر است. لارا مجسمهای مربوط به آخرین ملکه Tiwanak مییابد و متوجه میشود که قسمتی از شمشیر توسط Takamoto در توکیو دزدیده شده است. مذاکرات لارا با Takamoto به در بسته میخورد و او در دوئل Takamoto را شکست میدهد. لارا متوجه میشود این بخش از شمشیر در واقع قدرت جادویی دارد و لارا Rutland را تعقیب میکند و در نهایت به یک معبد غنایی مخفی در پشت یک آبشار میرسد. Rutland قصد دارد Ghalali Key را پیدا و شمشیر را دوباره بازسازی کند. لارا گردنبدنی مربوط به آملیا را پیدا میکند و با Rutland مواجه میشود. لارا قطعه شمشیر را از او میگیرد و متوجه میشود که آماندا به خانهاش دستبرد زده است.
سپس لارا در قزاقستان به تعقیب آماندا میپردازد. آنها در پایگاهی از دهه ۱۹۵۰ شوروی با هم روبهرو میشوند. آماندا با استفاده از سنگ کنترلکننده، موجودی را برای کشتن لارا میفرستد. لارا قطعه شمشیر را برمیدارد و پایگاه متلاشی میشود. لارا نقشهای باستانی پیدا کرده و راهی Cornwall واقع در جنوب غربی انگلستان میشود. او در موزه مربوط به شاه آرتور متوجه میشود که این شمشیر در واقع شمشیر افسانهای Excalibur است.
او قطعهای که مربوط به شاه آرتور بوده را برمیدارد و از مار دریایی محافظ و مقبره فرار میکند. او به نپال بازمیگردد و Ghalali Key را پیدا میکند. سپس لارا به صومعهای شامل dais اصلی میرود تا Excalibur را بازسازی کند. در این میان dais شکسته شده و لارا برای پیدا کردن dais سالم مجبور به سفر به بولیوی میشود. لارا روتلند را در درگیری میکشد. آماندا سر رسیده و موجود را باری دیگر احضار میکند و با او یکی میشود. لارا این موجود را نابود کرده و شمشیر را در dais قرار میدهد. پورتالی باز میشود و او تصویری از آملیا را مشاهده میکند. این پورتال در واقع یک شکاف زمانی بوده و لارا به آملیا هشدار میدهد. آملیا میترسد و شمشیر را بیرون میکشد، تا اتفاقی که منجر به مرگ ظاهری آملیا شده، رخ دهد. آماندا میگوید که آملیا به Avalon منتقل شده. لارا آماندا را بیهوش میکند و آماده پیدا کردن آملیا میشود.
داستان بازی Tomb Raider: Underworld
لارا به جزیرهای مدیترانهای برای یافتن Avalon میرود تا مادر خودش را پیدا کند. لارا در خرابههای این جزیره یکی از دستکشهای مربوط به خدای رعد یعنی Thor را مییابد. مزودوران تحت فرمان آماندا، لارا را غافلگیر میکنند. او در کشتی آماندا با Jacqueline Natla حاکم سابق آتلانتیس مواجه میشود. او میگوید که املیا به Avalon فرستاده شده و لارا باید به خرابههایی در تایلند برود. سپس کشتی توسط رهبر مزدوران نابود میشود.
لارا در تایلند به خرابههای Bhogavati میرود و نقشهای از relicهای ثور را پیدا میکند. لارا متوجه شده که پدرش دستکش را در عمارت کرافت مخفی کرده است. لارا در بخش زیرین عمارت، دستکش و پیامی از پدرش را پیدا میکند. پیام حاکی از این بوده که Avalon شامل یک سلاح بسیار قدرتمند است. او با ۲ موجود به نام Thrall مواجه شده و عمارت کرافت توسط بمب نابود میشود. او طی صحبت با دستیارش به نام Zip متوجه میشود که بمبگذار ظاهری بسیار شبیه او را دارد و سنگ جادویی را طی اتفاقات نسخه قبل از آماندا دزدیده است. سپس لارا با همزادش ملاقات میکند و همزاد به دستیار Zip شلیک میکند. لارا به خرابههایی در مکزیک میرود و در این مکان کمربند ثور و کندهکاریهایی از Jörmungandr را پیدا میکند. سپس لارا در خرابههای جزیره Jan Mayen در نروژ، موفق به یافتن Mjolnir میشود و ناتلا را پیدا میکند.
ناتلا محل جزیره Avalon را به لارا میگوید و همچنین ادعا کرده که تنها او میتواند دروازههای Avalon را باز کند. آماندا سعی میکند جلوی او را بگیرد ولی همزاد لارا او را به قتل میرساند. لارا به خرابههای Avalon میرود و متوجه میشود که آملیا تبدیل به یک Thrall شده و مجبور به شلیک به او میشود. ناتلا ظاهر شده و اعتراف میکند که او ریچارد را در تایلند کشته است. ناتلا قصد دارد دستگاهی باستانی را فعال و باعث فعالیت آتشفشانی آخرالزمانی شود. آماندا ناگهان ظاهر شده و همزاد لارا را به قتل میرساند. او با لارا متحد میشود تا جلوی ناتلا را بگیرند. لارا دستگاه را غیر فعال میکند و با Mjolnir ناتلا را به دریاچه eitr میاندازد. سپس لارا و آماندا به صومعه نپالی میروند و آماندا درخواست مبارزه میکند، اما لارا این درخواست را نمیپذیرد. لارا پیش از ترک این مکان، با مادرش خداحافظی میکند.
داستان بازی Lara Croft and the Guardian of Light
دو هزار سال پیش در مکزیک باستان، مبارزهای بین Totec، محافظ نور و Xolotl محافظ تاریکی شکل گرفت. ارتش Totec در این مبارزه شکست خورد. Totec زنده ماند و توانست Xolotl را شکست دهد و او را در Mirror of Smoke زندانی کند و تبدیل به محافظ نامیرا شود. لارا کرافت در زمان حال از افسانه mirror of smoke مطلع میشود و قصد یافتن این آینه را میکند. پس از ماجراهایی دشوار و پیدا کردن آینه، توسط عدهای از مزدوران محاصره میشود. رهبر این مزدورها Xolotl را آزاد میکند. Totec به زندگی باز میگردد و به لارا میگوید که آنها باید تا پیش از سپیدهدم Xolotl را متوقف کنند. در این قسمت از داستان بازی تامب رایدر، بسته به تعداد بازیکنان حاضر، لارا و Totec همراه یکدیگر و یا جداگانه برای متوقف کردن Xolotl اقدام میکنند.
داستان بازی Tomb Raider
در این بخش از داستان بازی تامب رایدر، لارا در اولین ماجراجویی خود سوار بر کشتی Endurance دنبال یافتن قلمروی گمشده Yamatai میرود. کشتی توسط طوفان غرق شده و بازماندهها با جریان آب به جزیرهای در نزدیکی محل سانحه میروند. لارا از بقیه جدا شده و باید از غار یک فرد دیوانه بگریزد. سپس لارا دوست خودش به نام Sam و مردی به نام Mathias که از مسافران کشتی بوده را پیدا میکند. سم افسانه Himiko را برای ماتیاس بازگو میکند. لارا بیهوش میشود و پس از بیدار شدن متوجه غیبت سم و ماتیاس میشود. او بقیه بازماندهها را پیدا میکند و Whitman تصمیم میگیرد که همراه با لارا به منظور یافتن Roth از دسته اصلی جدا شود و بقیه بازماندهها به دنبال سم و ماتیاس میگردند.
لارا و وایتمن متوجه میشوند که این جزیره در واقع جزیره Yamatai است. آنها توسط جزیرهنشینان دستگیر شده و از یکدیگر جدا میشوند. لارا فرار میکند و موفق به پیدا کردن Roth میشود. لارا دستگاه ارتباطی را در بالای کوه راهاندازی میکند تا راهی برای نجات پیدا شود. هواپیمایی متوجه علامت لارا شده و قصد کمک به بازمانده ها را دارد که ناگهان توسط طوفان نابود میشود. ۲ بازمانده دیگر یعنی الکس و Reyes به لارا اطلاع میدهند که سم توسط رهبر فرقهای به نام Solarii Brotherhood زندانی شده است. لارا پس از یافتن سم متوجه میشود که ماتیاس در واقع رهبر این فرقه است. لارا توسط یک سامورایی به نام Oni نجات پیدا میکند و به صومعهای در کوهستان میرود.
در این بخش از داستان بازی تامب رایدر، سم به لارا میگوید که این فرقه قصد انجام مراسمی خطرناک به اسم Fire Ritual را دارند. لارا به قلعه فرقه نفوذ میکند و متوجه میشود که ماتیاس مشغول قرار دادن سم در Fire Ritual است. لارا توسط ماتیاس و افرادش شکست میخورد، ولی متوجه میشود که سم از شعلهها در امان مانده و در واقع ادامهدهنده راه Himiko است. سپس لارا دوباره برای نجات سم باز میگردد. آنها قصد دارند تا با استفاده از هلیکوپتر Roth فرار کنند، اما طوفان باعث سقوط هلیکوپتر میشود. لارا متوجه شده که طوفانها به شکل جادویی به وجود میآیند تا مانع خروج انسانها از جزیره شوند.
لارا در یک مقبره متنی را پیدا میکند و پیام حاکی از آن این است که ادامهدهنده راه هیمیکو خودکشی کرده تا مانع انتقال قدرت به خودش شود. با این کار، روح هیمیکو پس از مرگ در بدناش باقی ماند. لارا متوجه میشود که مراسم مذهبی Ascension قرار است روح هیمیکو را در قالب کالبدی جدید قرار دهد و روح آن فرد را نابود کند. لارا به بازماندهها باز میگردد و وایتمن خیانت کرده و سم را به ماتیاس تحویل میدهد. لارا و دیگر بازماندگان وایتمن را تعقیب میکنند و در نهایت لارا شاهد کشته شدن وایتمن توسط Oni است.
لارا در بالای صومعه، ماتیاس را حین انجام مراسم Ascension مشاهده میکند. لارا ماتیاس را به قتل میرساند. سپس باقیمانده هیمیکو را نابود میکند تا سم را نجات دهد و طوفانها ناپدید شوند.
داستان بازی Lara Croft and the Temple of Osiris
در این بخش از داستان بازی تامب رایدر، لارا در اعماق کویرهای مصر با یک شکارچی گنج به نام Carter Bell و ۲ خدا یعنی Isis و Horus متحد میشود تا Set را شکست دهند. لارا و همراهاناش در مقبرههای باستانی با عناصر طبیعی مبارزه میکنند و با جمعآوری قطعات Osiris جلوی Set و هدف او برای به برده گرفتن تمام بشریت را میگیرند.
داستان بازی Rise of the Tomb Raider
یک سال پس از وقایع Tomb Raider، لارا کرافت هنوز از تجربه قبلی خود در جزیره دچار PTSD است. او تحقیقات قدیمی پدرش از شهر گمشده Kitezh را بررسی میکند و معشوقه سابق پدرش یعنی Ana سر رسیده و به لارا میگوید که وسواس و علاقه پدرش باعث خودکشی او شد. لارا به آنا اهمیتی نمیدهد و راهی شهرهای گمشده در شمال غربی سوریه میشود تا مقبره Constantinople را پیدا کند. لارا با مقبره خالی مواجه شده و توسط گروه Trinity و رهبرشان به نام Konstantin غافلگیر میشود. لارا در مقبره علامتی میبیند که به کتابی در مورد تاریخ مذهبی روسیه اشاره دارد. او این کتاب را در کتابخانه عمارت پیدا میکند و متوجه وجود یک شی به نام Divine Source میشود. این شی میتواند به انسان جاودانگی دهد. یک قاتل از گروه Trinity به عمارت نفوذ کرده و این کتاب را به سرقت میبرد.
لارا و دوستاش Jonah در سیبری توسط وقوع بهمن از یکدیگر جدا میشوند. سپس او به همراه آنا زندانی میشود. کنستانتین با آسیب زدن به آنا، موفق میشود تا از لارا حرف بکشد. ناگهان معلوم میشود که آنا در واقع مامور Trinity است و کنستانتین هم برادر اوست. آنا از لارا می]واد تا به Trinity بپیوندد، اما او نمیپذیرد. لارا در سلول با مردی به نام Jacob آشنا میشود و آنها به کمک هم از سلول فرار میکنند. در این میان لارا بیهوش میشود، ولی جیکوب او را نجات میدهد. سپس لارا بالاخره با جوناه دیدار میکند ومیپذیرد تا به جیکوب و مردمش در شکست دادن Trinity یاری دهد.
لارا در این مقطع از داستان بازی تامب رایدر متوجه میشود که آنا بیماری غیرقابل درمان دارد و برای زنده ماندن به دنبال Divine Source است. جیکوب به لارا در مورد ماهیت Divine Source هشدار میدهد ولی لارا اهمیتی نداده و به دنبال یک شی به نام Atlas میرود تا Kitezh را پیدا کند. لارا موفق به پیدا کردن این شی میشود، اما در این میان ترینیتی حمله کرده و Atlas را به همراه جوناه، با خود میبرند. لارا موفق به نجات جوناه زخمی میشود و او را پیش جیکوب میبرد. جیکوب زخمهای عمیق جوناه را به سرعت درمان میکند و لارا متوجه میشود جیکوب در واقع همان فردیست که با استفاده از Divine Source به نامیرایی رسیده.
لارا با هر زحمتی بالاخره به Kitezh میرسد و متوجه میشود که هشدار جیکوب درست بوده و Divine Source در ازای نامیرایی، روح شخص را تصاحب میکند. گروه ترینیتی موفق میشوند تا به تالاری که Divine Source در آن قرار دارد، وارد شوند. لارا با ترینیتی مبارزه کرده و وارد تالار میشود. ناگهان کنستانتین لارا را غافلگیر کرده و کنستانتین طی این درگیری به شدت زخمی میشود. او در لحظات آخر عمرش به لارا میگوید که پدر لارا خودکشی نکرده و در واقع توسط ترینیتی به قتل رسیده است. آنا پیش از رسیدن لارا به Divine Source، آن را برمیدارد و فعالش میکند. آنا قادر به کنترل قدرت فوقالعاده بالای Divine Source نیست و این موضوع باعث میشود تا لارا از فرصت استفاده و آن را نابود کند. با این کار جاودانگی جیکوب از بین میرود، اما خوشحال است که بالاخره میتواند آسودهخاطر دنیا را ترک کند.
داستان بازی Shadow of the Tomb Raider
در این قسمت از داستان بازی تامب رایدر، لارا کرافت در سال ۲۰۱۵ به همراه دوستاش Jonah به جلوگیری از فعالیتهای گروه Trinity میپردازند. لارا در مکزیک معبدی که خنجر Chak Chel در آن وجود دارد را پیدا میکند و نشانههایی به یک شهر گمشده میبیند. نوشتههای روی دیوار حاکی از یک آخرالزمان مربوط به تمدن مایا و خورشیدگرفتگی دائمی است. لارا به اخطارها توجهی نمیکند و خنجر را برمیدارد. Dominguez رهبر ترینیتی، لارا را پیدا میکند و به او میگوید که با برداشتن خنجر فرآیند Cleansing یا همان آخرالزمان مایا را فعال کرده است. او خنجر را از لارا میگیرد تا از آخرالزمان پیشگیری و دنیای مورد علاقه خودش را بسازد. سونامی به وجود میآید و لارا قبل از نابودی شهر Cozumel به همراه جوناه موفق به فرار میشود.
آنها در کشور پرو به دنبال دومینگز میروند، اما هواپیمای آنان به دلیل طوفان در میان یک جنگل سقوط میکند. آنها شهری مخفی به اسم Paititi پیدا میکنند. آنها در مقبرههای شهر متوجه میشوند که ضربه خنجر به جعبه، باعث بهدست آوردن قدرت خدایی به اسم Kukulkan و جلوگیری از روند آخرالزمان میشود. آنها پسری به اسم Etzli را نجات داده و توسط مادر او یعنی Unuratu به شهر وارد میشوند. مشخص میشود که دومینگز در واقع رهبر فرقه متعلق به Kukulkan و برادر شوهر Unuratu به نام Amaru است که در کودکی توسط ترینیتی به اسارت گرفته شده. Unuratu لارا را به سوی جعبه هدایت میکند، اما لارا متوجه شده که جعبه گمشده و فرقه مسئول آن است. لارا به همراه Unuratu برای دزدیدن آن تلاش میکند، ولی Unuratu به اسارت شده و لارا با هیولاهایی به نام Yaaxil و رهبرشان Crimson Fire که محافظ جعبه هستند، مواجه میشود.
لارا متوجه میشود که جعبه قرنها پیش توسط Andres Lopez برداشته شده است. او در ابتدا Unuratu را نجات داده ولی Unuratu توسط فرمانده Rourke کشته میشود. سپس Rourke به لارا و جوناه حمله میکند و این ۲ پس از ترک Paititi از هم جدا میشوند، سپس مدتی بعد در یک پالایشگاه نفت با هم دیدار میکنند. آنها موفق به یافتن دخمههای مخفی مقبره Lopez و جعبه میشوند. آمارو به آنها حمله کرده و لارا را مجبور به تسلیم جعبه به او میکند. او اعتراف میکند که خودش دستور قتل پدرش را صادر کرده تا Paititi همچنان مخفی بماند. سپس لارا سعی میکند آمارو را قانع کند تا از مراسم مذهبی به نفع جهان استفاده کند. آمارو مشخصا این پیشنهاد را قبول نکرده و یکی دیگر از علائم آخرالزمان یعنی زمینلرزهای بزرگ شکل میگیرد.
در این قسمت از داستان بازی تامب رایدر، لارا و جوناه به Etzli در حمله به معبدی زیرزمینی کمک میکنند. آنها قصد دارند تا جلوی انجام مراسم توسط آمارو را بگیرند. لارا مجبور میشود به تنهایی ادامه دهد و با Yaaxil و Crimson Fire مواجه میشود. لارا آنها را متقاعد میکند تا برای مبارزه با آمارو متحد شوند. Rourke و اعضای ترینیتی توسط Yaaxil کشته میشوند و سپس لارا موفق به پیدا کردن آمارو میشود. آمارو مراسم مذهبی را شروع کرده و خورشیدگرفتگی آغاز میشود. لارا آمارو را به قتل رسانده و قدرت Kukulkan را تصاحب میکند. او وسوسه میشود که از قدرت جعبه برای زنده کردن والدین خود استفاده کند، اما سپس اجازه میدهد Crimson Fire به او ضربه زده تا روح Kukulkan قربانی و جلوی آخرالزمان گرفته شود. لارا در انتهای بازی مشغول آمادهسازی برای ماجراجویی بعدی است. او متوجه شده که باید از اسرار دنیا محافظت کند.
نظر شما در مورد داستان بازی تامب رایدر چیست؟ از دید شما کدام نسخه این مجموعه داستان بهتری دارد؟ ممنون میشویم که نظر خودتان را در بخش کامنتها با ما به اشتراک بگذارید.
برای خواندن آخرین مقالات دانستنی گیم و پشت صحنه با لیویتو همراه باشید.
همچنین فراموش نکنید که برای استریم کردن یا تماشای استریم باکیفیت با اینترنت نیمبها میتوانید از لیویتو استفاده کنید.